دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳

دوستت دارم اما . . .

سلام خواهشمندم مثل همیشه آمبیانس رو داشته باشید و روی (( این )) کلیک کنید .

توی ترافیکم . یه نخ ماربرو برمیدارم . فکرم مشغوله . مشعلم رو روشن میکنم . تقلبیه . روش زده بود (No Smoking) . . .اما توش پر آشغال بود . خود به خود خاموش میشه . به جعلی بودن همه چیز فکر میکنم . جعلی بودن اخبار . جعلی بودن اصالت هر چیز . به این که چقدر همه چیز خود خودش نیست . دیگه همه چیز بر پایه ی دروغ داره سوار میشه . دارم به این فکر میکنم که امروز شنیدم واکسن سرطان رحم به بازار وارد شده و کنار ١٣ آبان میزنن . قیمتش ۵٠٠ هزار تومن !!! به این فکر میکنم که آره گاهی از زن بودن خودم خسته میشم . آسایش برای مردها بیشتر فراهم بوده . کتاب جنس ضعیف رو چند بار خوندم . همیشه باهاش گریه کردم . اوایل میگفتم ترجمه غلطه باید میشد (جنس ظریف ) اما انگاری ما زن ها ضعیفیم . . . خواست خدای باری تعالی بوده . هر کس از کنارمون رد میشه یه لگدم نثار ظرافت و لطافتمون میکنه . یه تف به عیش و خوشی هامون میکنه ، پرچم مدرنیسم رو میگیره دستش و ته دلش سنت رو داد میزنه و واسه خودش حس مالکیت داره . کدوم مردیه که دست کم تا ۵٠ سالگی باید دل نگران یا ئ ا و س گ ی و کیست و گر گرفتگی و سرطان باشه ؟؟؟؟. . . اما یه زن . . . مثل یه زمین میمونه … باروره… چرا با زن ها این جور برخورد میشه ؟؟؟… توی کوچه خیابون کتک ها رو زن ها واسه  مانتو روسری میخورن نه مردها …مردها میتونن عربده بزنن … قمه بکشن بزنن خواهر خودشونم بکشن یه پدر میتونه بزنه بچه ی خودش رو بکشه مگه نه  که این طوره ؟ نیست ؟ همه چی جعلی شده . . . حرفها همه دروغ شده … قول ها دیگه قول نیست . دل باختن  ها مسخره شده . . . اشک های من اگه بریزه مایه ی تمسخره . . . زن میناله ..حوصله اش رو نداریم . . و ای جامعه تو از من موجودی سخت  و چغر میسازی… منی که باید ۵٠٠ هزارتومن بدم برای سرطان رحم … چرا این همه دروغ میگی ؟ من برای کارم برای خودم،  برای خبر ، برای صحت و درستی تبلیغ تلویزیون ، برای آزمایش ایدز ،‌وقتی از کنار سازمان انتقال خون وصال رد میشدم رفتم تو و گفتم میخوام تست بدم گفتن نمیشه باید وزنت بالای ۵٠ باشه خون بدی …اگر میخوای باید بری پالایشگاه خون توی همت …توی ت ل و ز یون ما گفت اصلا افراد شماره دارن و از اون ها اسم و فامیل نمیخواییم …حالا پالایشگاه چی گفت :” خانم  کارت شناسایی و نسخه ی دکتر” عجب….میری بیمارستان لاله که بی نسخه این آزمایش رو انجام میدن ١٧ هزار تومنه … بیمارستان امام خمینی باید از ۵٠٠ تا فیلتر بگذری از شلوغی ها با اعصاب خراب….البته اینا رو همه رو من به تنهایی چک نکردم …یادمه یکی از بر و بچه های روزنامه بلاگی داشت و اون مبسوط درمورد این قضیه نوشته بود . ای جامعه یا هر کسی….ای تو ….اگر دلت به حال مردم و سلامتیشون میسوزه بیا جاسوس بازی و گانگستر بازی رو بذار کنار…. این عدم حس امنیتم اولین بار توسط دکتر عزیزی در بیمارستان آتیه که روان شناس مشهوری هم هستند به من ثابت شد . ایشون به عنوان یه محرم همه ی حرف و حدیث ها رو مثل یه جاسوس به کسایی که نباید میگفتن و پول میگرفتن … دکترهای عزیز شما توی این جامعه دارید از فقرا میچاپید اما یه کم مسئول باشید . . . وقتی هوا آلوده است مثل موش توی لونه هاتون خفه میشید . . . وقتی دارویی اشتباهیه بفهمید خب … تشخیص نمیدید بگید نمیدونم . خودم بارها شاهد تشخیص های غلط پزشک هابودم . . . خیابون ترافیکه . . . پارک وی شلوغه . . . سعادت آباد ده تا چراغ داره . . . باید با اسکیت توی خیابونها بری تا به مقصد برسی . . . تونل توحید هواکشش خرابه …بوی سرب میده ….میخوای چپ کنی … به هیچی اعتماد ندارم مگر اینکه خلافش ثابت شه . . . به هیچ کس و هیچ حرفی ، حتی به وراثت . . . نابرابریه . . . صدای زن ، ن د ب – برعکسش کن – زن ، هر چیزی در ارتباطش بد شده . . . برای همین این زن ها در طول تاریخ میان پسرهای کج و کوله ای تربیت میکنن که میشن باباهای ما و میزنن توی دهن ما و تا دندونهات  رو نشکونن پزشکی قانونی کاری نمیکنه تازه به تو گیر میده … مردی که گولت میزنه ،  گناه نداره … زنگ بزن بپرس. این تویی که گول خوردی …چرا ؟ من مشکل دارم . . . برای آروم بودن باید یه تکیه گاه داشته باشی وقتی نداری چی میشه ؟ وقتی میشه دست روت بلند کرد . . . وقتی میشه نق بزنی و گوشی رو روت قطع کرد … وقتی…آقا جون درک موقعیت چیز خوبیه . هر جا رو میزنی -ر ت ل ی ف – برعکسش کن – شده . حتی موسیقی دکتر ژیواگو رو نمیتونی بشنوی چرا ؟ زنی که عاشق باشه بده . مرد اما نع . مرد میتونه هر کار دوست داره بکنه . مرد میتونه . ته همه ی این ها من میس شانزه لیزه تنهایی ، با همه ی این خط قرمز ها ، عصیان کردم . . . کلی حسود پشت سرم ردیف کردم . . . بهاش رو هم پس دادم …از دست دادن رو … منفور شدن رو … خودم روی پای خودم موندم .واستادم  . . من توی دهن هر آهن ربایی میزنم که بخواد به من ، توی جایی که مال منه . . . سندش پای منه . . ایرانه منه، هواش مال منه ،  به من دهن کجی کنه . . . دلم تنگ میشه . . . عاشق میشم . . . سخت میشم . . . مینویسم . . . فرار میکنم . . . هیجان دارم . . . من آدمم . من یه زنم . من رو شطرنجی نمیشه نشون داد . من با همه ی ت.نم   که باید از – مثلا- ٩ سالگی فکر هورمون هاش باشم و تا ۵٠ سالگی فکر گر گرفتگی هاش اگر نباشم هیچ عیشی هیچ عشقی هیچ آغوشی پر نمیشه . . . هیچ زیبایی توی جهان هویدا نمیشه . . .  من ظریفم . نزن درب و داغونم کن . . . گاهی جامعه به خودش اجازه میده هر کار دوست داره بکنه . از یه آدم یه جانی بسازه . جنون رو با این
هوا توی روح آدما تزریق کنه . این جا رو نمیگم ها – مثلا – / همین جوری دارم میگم . . . . هنوز توی سینمای ما فیلمی ساخته نشده که زنی برای خاطر عشقش عصیان کنه …اصلا ببینیم مرحله به مرحله به عرفان برسه . چرا ؟ اما مذکرا همیشه حق داشتن . . . ساخته شدن در پیت هایی مثل شور عشق و اینا رو نمیگم . . . یه عشق واقعی رو میگم … یه عشقی که بتونی ازشم بگذری. توی دایره،  زنه نمیتونست توی کوچه سیگار بکشه ..هه …اما مردها توی کوچه،  توی تاکسی ،‌توی مترو ،‌هر جور تفریحی میکنن . . . بابا یه کم ترمز بزنید . . . واقعا هنوز دهانت رو بو میکنن که ببینن گفتی دوستت دارم یا نه چرا ؟ این جا دکترا …تی.وی ها …هیچ کدوم صاف نیستن .همه اش دروغه … دوستمون ندارن . . . هی تهدید … از نمایشگاه کتاب فلانی ها حذفن….کتاب های فلانی حذفه … گریم فلان بازیگر زیاده … فیلم توقیفه… همین ما بودیم که ظحرا امیرابراهیمی رو پرتش کردیم اون ور… همه دهن به دهن حرفش رو میزدن . . . چرا ؟ به ما چه ؟ چرا با هر کس حرف میزدی میدیدی رفته از روی فضولی فیلم رو دیده …ای داد…ای داد بی داد . . . یه بار توی بانک پاسارگاد توی نیاوران سر یه شرط بندی ساعت  نه و نیم صبح …توی بانک .. من و هیچ کس لیپس هامون رو چسبوندیم به هم …. چشم همه داشت در میومد . . . رها بودن خوبه . . . میخوام بگم برات گرون تموم میشه بفهمم کی هستی که داری گیر میدی چون هر چی از دهنم در بیاد میگم . به قول لات ها فیلیپست رو گوذنایت میکنم . این موضع دیکته شده از بس در و دکون همه جا رو میبندن . . . حالا جون خودت بیا ((
این )) رو گوش بده محاله یاد یه چیز عاشقانه نیفتی . هی … داستان های میس شانزه لیزه و آقای شاعر و الباقی رو دیگه این جا نمینویسم که یه عده بیان بدزدن و یه عده بخونن و عین گاو برام کامنت نذارن … نمینویسم که توی کامنت دونی چت نکنیم . آره . اصلا کامنت دونی رو چند وقت دیگه میبندم . زور میخوام بگم . جامعه اومده با من این طوری برخورد کرده توقع داره منم باهاش مهربون باشم نه نمیشه منم میخوام زور بگم . دوست دارم . به کسی چه که میس شانزه لیزه توی راه پله ای که بهش آسانسور فرفورژه ای وصل کردن و توی اتاق زیر شیرونی زندگی میکنه ، داره سر کی داد میزنه ؟ هان . حالم از – دوستت دارم – هایی که نامرئیه به هم میخوره . دوستت دارم اما نمیخونمت . دوستت دارم اما بهت زنگ نمیزنم . دوستت دارم اما به اس ام است جواب نمیدم . دوستت دارم اما ای میلت رو جواب نمیدم . دوستت دارم اما نمیام کارت رو ببینم . دوستت دارم اما کتابت رو نمیخونم . دوستت دارم اما برات تره هم خورد نمیکنم . دوستت دارم اما برات وقت ندارم .دوستت دارم اما باید برام عین یه دلقک بخندی . دوستت دارم اما زن دارم . دوستت دارم اما تو باید برام یه کاری کنی . دوستت دارم اما بچه دارم .  دوستت دارم اما حالا وقتش نیست . دوستت دارم اما از غم تو ناراحت نمیشم . از خوشحالی تو خوشحال نمیشم . دوستت دارم اما ببخشید یه نفر دیگه هم هست . دوستت دارم اما ببخشید مامانت هم هست . دوستت دارم اما ببخشید مادر ناتنی ت هم هست . دوستت دارم اما خواهرت چی ؟ دوستت دارم اما برادرت چی ؟  . وای . دوستت دارم اما الان نمیتونم بیام . دوستت دارم تو دزدی . دوستت دارم برای همین به تو توهین میکنم . دوستت دارم برای همین بهت دروغ میگم . دوستت دارم اما ……..

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

همچنین بررسی کنید

Beş soruda “Gandi Sokağı”nda Bir Gezinti

[ پرسه در خیابانن گاندی ، گفتگو با سانازسیداصفهانی گفتگو با سانازسیداصفهانی – مجله ادبی …

۲۰ نظرات

  1. آره به خدا،آزار دارن اونجارو فیلتر کردن،باید با VPN کانکت بشی تا بتونی بازش کنی.
    اوه،من چقدر مرموز به نظر میام خودم خبر ندارم:))
    آره دیگه,دو تا بلاگ دارم,تو یکیش فقط  میتونم عکس بزارم اما نمیتونم توش قر بزنم,اما تو یکی دیگش هم عکس میزارم هم قر میزنم
    در مورد فامیلم هم فامیلی من اینه : وکیلی راد،اما خوب چون نمیخوام خیلی طولانی همه جا بنویسمش هر موقع حس هر کدوم باشه اونو مینویسم
    امیدوارم شفاف سازی کرده باشم:)

  2. من همیشه تو رو می خونم
    با کامنت… بی کامنت
    یه جورایی دوستت دارم
    نمی دونم چه جورایی

  3. سلام,چقدر دلم تنگ شده بود واسه اینجا,واسه این نوشته ها
    نوشته هایی که به من نزدیکه،باهاش زندگی کردم،بارها دادش زدم
    مرسی که اومده بودی عکسامو دیده بودی،این برام خیلی ارزش داره،به من انرژی دادی
    اما!آره همه چیز دروغ شده،میشنوم که میگه دوستت دارم،اما میفهمم فقط بخاطر ترس از تنهاییه،فقط به خاطر داشتن یه بادی گارده،بهش میگم دوستت دارم،چون نمیخوام صاحب بشم،چون میخوام پز بدم،چون از تنهایی میترسم،چون پایه لازم دارم
    همیشه از خوب بودنمون ضربه خوردیم،از اینکه اگر واقعا دوست داشیتیم به زبون آوردیم،لعنت به همه ی دوست داشتنهای دروغی

    میس جان توو (sabervakili.photoposts.org) بهت گفتم که خیلی خوشحالم که اینجایی و دوباره هم همینجا ازت معذرت میخوام که این همه وقت نبودم تو بلاگت،با اینکه تو چیزی نگفتی اما من حس میکنم که ناراحت بودی از دستم،خوبی توئه که چیزی نگفتی

    خیلی کارت درسته

  4. قهردوستت دارم اما…..
    اگربه دستم بيفتي تيكه تيكه ت ميكنم
    خوبه نمرديم
    معني دوست داشتن روهم فهميديم
    بااحترام
    يك دخترداغ كشيدهگل
    ببينم عزيزم تاكي شعار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خوب راستشوبگو………

  5. الان اول کدوم پستتو بخونم که بفهمم چی به چیه این جا؟

  6. امروز با وبلاگت آشنا شدم یکی از متناتو خوندم فردا سر فرصت یه گشت حسابی میزنم ظاهرا جذابه ممنون

  7. سلام . من از تو شرکتمون به شما ایمیل دادم و این ایمیل ماله رئیسمه . هنوز وقت نکردم برای خودم بسازم . تحسینتون میکنم خوب حوصله نوشتن داریدها . من تازه گیها بدجور افسرده شدم و وقتی داغونمو بی حوصله به وبلاگتون سر میزنم وحسابی از زمین و گرفتاریهاش دورم میکنید . منو با خیلی از هنرمندهای خوب آشنا کردید که تا پیش از این نمیشناختم مثل علی صمدپور . مرسی مرسی مرسی

  8. عزیزم در جواب به پاسخ کامنتی که با" همیشه عصیان کن . . . "  شروع کردم ، کامنت قبلیمو گذاشتم.  

  9. آره احساس می کنم یه غرور نهفته توش وجود داره . . .

  10. از روزی که با وبلاگتون آشنا شدم دارم میمیرم تا بدونم کی هستید و چه شکلی هستید و نه اینکه فضول باشم نه به خدا . فقط میخوام بدونم اون تصویری که از شما برای خودم ساختم تا چه حد واقعیه ! عاشق نوشته هاتونم مخصوصا این آخری ! خیلی خیلی دوستتون دارم لبخند

  11. همیشه عصیان کن ! اینجاشو خیلی دوست دارم :

    "من با همه ی ت.نم   که باید از – مثلا- ٩ سالگی فکر هورمون هاش باشم و تا ۵٠ سالگی فکر گر گرفتگی هاش اگر نباشم هیچ عیشی هیچ عشقی هیچ آغوشی پر نمیشه . . . هیچ زیبایی توی جهان هویدا نمیشه . . ."

  12. باشــــــــــــــــــــــــــه میـــــــــــــــس !
    یعنی برم ؟
    عینک
    طراوت شیطون دوست نداری ؟ هان ؟
    میرماااااااااااااا !
    قهر

  13. ميخوام بدونم چطورتوازنوشتن خسته نميشي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من كه يك سطرم حال ندارم بنويسم
    واسه كي مينويسي
    چي بشه آخه
    آخ ازدست توقهقهه

  14. ميسي ميسي

  15. نه یادش که نرفته. "میس" های دنیا خیلی زیادن !!! خنده

    دوستت دارم بانو. هنوز متاسفانه مطلقم. دوست داشتنمم مطلقه. واسه همین بی حد دوست دارم …
    گریه نکن میس … میس که نباید گریه کنه. تو گریه کنی ، ما چیکار کنیم ؟ ما سرمونو بذاریم رو شونه ی کی ؟ هان؟

  16. همیشه میخونمتگل
    من دوست داشتنو دوست دارم

  17. سلام. چون من زمینی ام و همیشه روی زمین سیر میکنم جایی برای فرار ندارم (این چند روزه حسابی اشک ریختم یکی از دوستانم داره برای همیشه از تهران میره و منو با  خاطرات با هم بودن هامون  تنها میذاره. حسم رو نمی تونم بگم اما این روزا فعلا قاطم !!)
    واقعا خاطرات سنبه تیزیست به ما تحت بشر !!

  18. میــــــــــــــس . . . چه طوفانی ، چه رعدی … میس داره با خودش چیکار میکنه؟
    میس … دلم میخواست میتونستم نسبی دوست داشته باشم. همین مدلی که تو به شدت کوبیدیش. خیلی درد داره آدم مطلق دوست داشته باشه. من یا خیلی دوستت دارم یا اصلا دوستت ندارم … این خیلی درد داره. بذار آدمای این زمونه واسه خودشون از نو دوست داشتنو تعریف کنن. بذار دوست داشتنم مثل باقی چیزا اصالت خودشو از دست بده. بذار یه چیزی بشه مثل بقیه زندگی ما …
    میخوام بشم همرنگ همین آدما …دلم میخواد که سقوط کنم …

    نازنینم … دم رفتن با خودم جنگ داشتم. دوستان زیادی شاکین که چرا بهشون نگفتم رفتنمو. اما مطمئن باش کسی از قلم نیفتاد … به خدا گفتم هوای میس رو هم داشته باشه … میدونی چی جواب داد ؟ خدا گفت : کدوم میس ؟ خنده
    آدرس وبلاگتو دادم به خدا … حواست به داد و فریادات باشه. ازین به بعد اصولی تر و جهت یافته تر فریاد بزن ،نازنین میس …
    آخ که چه دلم تنگ بود …

  19. تو بانک روبگوووووووووو….تو جایی که جرات نمی کنی دست دوستت رو بگیری و کنارش راه بری و فقط راه بری و حرف بزنی یا نزنی تو یه همچین حرکتی کردی؟!!
    همه چی تقلبیه… باید روکش رو برداری تا بفهمی پشت ظواهر چی پنهانه تازه اگر روکش رو پیدا کنی. گاهی خیلی نامرئی میشه.

    راستی…خودتی چشمک

  20. سلام ميسي
    چطوري
    امابريم سراصل مطلب
    ميخواستم بگم
    كدام پل؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    دركجاي  دنيا!!!!!!!!
    شكسته
    كه هيچ كس به مقصدنميرسد؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!سوال
    باي ميسي
    درضمن من همون بارانم
    دخترهزارچهرهخنده