خب ، اس . ام . اس پشت سر هم میگیری که تولد کوروش کبیر مبارک باشه .و . . . مثل اینکه به زور بخوایم به خودمون ثابت کنیم ما هنوز همون ایرونی های زمان کوروش کبیریم . نمیدونم انگار هر چقدر از اصل خودمون دور تر میشیم بیشتر به این تاریخ ها میچسبیم و این بده . چه کسی این روزها حتی درست زندگی کوروش رو خونده ، از زندگی ، طرز تفکر و فتوحات و تراژدی زندگیش با اطلاعه ؟ من خوشحالم که تولد کوروش ٧ آبان ماه، گرچه در تقویم ثبت نشده اما توسط اس ام اس ها یادآواری میشه . اما مشکل من اینه که بیایم یه کم ببینیم ایران واقعا چه تاریخی ، چه داستان هایی داشته . دوستان اگر دقت کرده باشند ، بنده در لینک دونی همین بغل چند وقتی میشه که لینک جدید ( صوت کامل شاهنامه ی فردوسی ) رو – در پایین لینکدونی – چسبوندم . پیش خودم گفتم اگر بخوام با دقت بشینم و همه ی شاهنامه رو مز مزه کنم ، بفهممش ، اسطوره هام رو ، ادبیات رو ، منش ایرانی رو بفهمم مطمئنا تا 25 اردی بهشت سال آینده ( اگر این میگرن ها بگذاره و زنده بمونم ) شاهنامه رو تموم خواهم کرد . نه به معنای فقط خوندنش به معنای فهمیدن و زیر ابیات حسابیش خط کشیدن و اون ابیات رو سرلوحه کردنش . به معنای اینکه بشینم و نقد هاشو بکشم از این ور اون ور بیرون و بفهمم چرا پری صابری هیچ وقت نمیتونه ( بیژن و منیژه ) و … وکلا اقتباس خوبی از منبع داستانی ما ، منبع و سرچشمه ی ما در بیاره و اتفاقا از راه همین اشتباه هاش که آمیخته با حرکات سماع بیخودی و رقص های الکی روی سن تالار وحدته معروف میشه !!!بشینم آنالیزش کنم . خب من چند داستان شاهنامه رو داشتم و بارها مرورش کرده بودم داستان رستم و سهراب و گرسیوز و بیژن و منیژه و ضحاک و زال و رودابه و … رو اما هیچ وقت شاهنامه رو کامل نخونده بودم . برای همین به روح کوروش کبیر ، برای خریدن شاهنامه مشقات بسیاری رو تحمل کرده و 4 ساعت توی ترافیک بودم تا خودم رو برسونم انقلاب و شاهنامه ی دو جلدی پوست پیازی که هرمس در آورده رو بخرم . اصلا و ابدا پشیمون نیستم . بعد بلافاصله، به محض دسترسی به این اینترنت ، تکنولوژی عجیب ، رفتم و صوتش رو هم دانلود کردم تا بتونم بخونمش . چون فکر میکنم واجبه . درسته . بعد برای اینکه خیلی از این مجسمه خاطرات خوش دارم و دورش گشتم و قربون صدقه اش رفتم عکسش رو انداختم توی جزیره و فکر کردم خدایا اولین مجسمه ای که رو نما خواهم کرد در سالروز تولد ( صادق هدایت )(28 بهمن ) خواهد بود و در جای دیگر جزیره حتما مجسمه ی فردوسی رو خواهم گذاشت . گشتم تا ببینم چه کسی این مجسمه رو ساخته ، البته در مشهد مجسمه های دیگری هم دیده بودم اما گیر دادم به طوسی میدان فردوسی و با نهایت تعجب کسی رو کشف کردم که تا به امرزو اسمش رو هم نمیدونستم و اون کسی نبود جز -استاد ابوالحسن صدیقی – ، (( حتما حتما روی اسمش کلیک کنید تا بهتون نگم ابله )) .
خب ، ما در همین ایران الان ، ایران معاصر خودمون ، کسانی رو داریم که به همون عظمت کوروش کبیر ، این جا کار کردند ، جاودانه شدند ، بیایم قدرشون رو بدونیم ، وقتی کسی میتونه این همه نقاشی و مجسمه بسازه و رسانه صداش رو در نمیاره پس بیایم ما در بیاریم . تولد ایشون رو نمیدونیم اما میایم از کوروش کبیر میگیم !!! خنده دار نیست ؟ وقتی چهره ی حکیم فردوسی (کلیک کنید ) رو میبینم با اون صلابتی که در چهره اش هست میدونم که مجسمه سازش حتما شاهنامه رو خونده و این شخصیت رو میشناسه چرا من نشناسم ؟ اون میدونسته فردوسی بزرگ چه رنجی کشیده ، همون رنجی که در پست پیش دم ازش زدم . ما میایم میگیم شاعر حماسه سرای …. خب بیایم اول بدونیم (حماسه یعنی چی ؟) چرا به یک اثر میگن حماسی ؟ بیایم فقط این لغت ها رو توی دهنمون نچرخونیم یادش بگیریم در کتاب واژه نامه ی شاعری به زبان ساده اومده تمام این ها رو توضیح داده بریم بخونیم ببینیم (حماسه چیه ) چرا به فردوسی میگن شاعر حماسی ، ضمنا کتاب واژه نامه ی هنر شاعری اثر خانم میمنت میرصادقی است . کتاب بهتری هم در این زمینه وجود داره که به خصوص به علاقمندان هنر بی همتا و یکتای تئاتر اکیدا سفارش خریدش رو میکنم به نام کتاب ( فرهنگ اصطلاحات ادبی ) اثر خانم سیما داد (نشر مروارید) . این کتاب شما رو با ژانر ها و گونه ها ی نمایشی و سینمایی آشنا میکنه و به نوعی دیکشنری تئاتری ها مینونه باشه .
خب از بحث دور نشیم . همه ی هدفم این بود که بیایم کمی ایران و ایرانی هایی که جاودانه اند رو بشناسیم . ببینید من عاشق فروغ فرخ زادم اما اگر تا به امروز استاد ابوالحسن صدیقی ( که در سایتش او رو ابوالحسن صادقی نام برده اند !!) میشناختم قطعا عکس های ایشون رو کنار شاملو ،موتسارت ، بتهون ، فریماه فرجامی، فروغ،حسین پناهی ، علی حاتمی ، سیامک صفری،محمود دولت آبادی میگذاشتم . . . خواهمش گذاشت . این تندیس سمت بالا ، نقش فرشی بود که از کودکی در خانه ی بزرگ اشرافی دایی دایی ام در ابعاد بزرگ گره خورده بود و من تصورم این نبود که نقاشش ، مجسمه سازش همچین هنرمند برجسته ای بوده . حالا فکر میکنم چقدر آن فرش با ارزش است . حتما این جا را کلیک کنید و شاخ در بیاورید . بیاییم 20 آذر ماه که شد ، یادمان باشد کدام هنرمند برجسته جهانی ایرانی از میان ما رفته . کاش روز تولدش را میدانستیم . پس من شروع میکنم به ده صفحه ده صفحه شاهنامه خواندن ، سپس گوش کردن به صدای خوانش آن و سپس فکر کردن . ببینید سرودن شاهنامه حدود سی یا سی و سه سال طول کشیده و این خود به خود مخ آدم رو به داغ کردن وامیداره . حالا دلیلم برای ذکر همچین چیزهایی در سالروز تولد کوروش کبیر این هست که بن مایه ی داستان ها ، حماسه ها ، طرز فکر ها ی شاهنامه از همان دوره کوروش دور نیست … فکر میکنم بهتره ، در دسترس تره تا بخونیم و ببینیم مثلا چرا در شاهنامه از کوروش بزرگ و حماسه هایش چیزی نیست یا چرا چیزهای دیگر هست .این جستجو من را به وجد میاره . . . شما دوستان کهکشانی و خاص من ، میتونید دو جلد شاهنامه رو بگیرید ، صداها رو ده صفحه به ده صفحه دانلود کنید و برای خودتون معلم شید و شاهنامه رو یاد بگیرید تا سال دیگه این موقع خیلی باسواد تر از پری صابری شده باشیم و 20 آذر هم که شد بدونیم چه هنرمندی رو از دست دادیم . این معرفی خیلی بهتر از معرفی چند تا کار تئاتره ، پول خرید دو جلد شاهنامه = با پول دیدن یک نمایش از برهانی مرند ، اما گنجینه ای خواهد بود در زندگی ما .
حالا که همه این قدر مشتاق (تولدت مبارک کوروش شدند ما هم با لینک زندگی ایشون لطفی رو در حق ایرانیون میکنیم 🙂 ( این جا ) . دوست داشتم با هم این خوانش رو انجام میدادیم . اما خیلی از شما مطمئن نیستم . دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ .
آره دیدم,مرسی.
در ضمن با دسته بندی های اضافه شده به بلاگت خیلی حال میکنم.
دمت گرم
من عاشق سفالگری و بعدش مجسمه سازیم.دنبالشم کردم ولی تو مجسمه زیاد راه پیدا نکردم.یه چندتایی ساختم, ولی اونی نشد که باید.ولی از سفال و چرخش خیلی خیلی خیلی….. لذت میبرم ولی حیف
بانوی ما نبودی نگران شدیم
با آرزوي بهبودي ميس عزيز
درودمیس بانو
کاملاَ صحیح می فرمایید
من هم با این خیال پردازی ها با تاریخ مشکل دارم
فکر می کنم یه دلیلش این باشه که این طفلکی کوروش زنده نیست و هر کسی می تونه از ظن خودش ویژگی های مورد علاقه اش رو بهش بچسبونه. خودش هم که زنده نیست که بگه بابا من اینا که شما میگین نبودم. دیدی که چند وقت پیش بسیجیش هم کردن
یه نفر یه کتابی نوشته بنام "باستان گرایی د ر تاریخ معاصر ایران" که توش دلیل این توجهات رو نوشته
کلاَ تاریخ و باستان شناسی با تخیلات زیادی آمیخته هست و این انگار به مذاق همه خوش می آید!
شاد زی و دیرپای
خدا رو شکررر اومدی میس .عزیز دل من خدا بد نده .که گویی داده .ای کاش میشد از اینجا کاری کرد تا خوبتر باشی .
سلام میس جان کجایی؟خبری ازت نیست؟نه از کامنت های ماخبریه نه از خودت؟امیدوارم که حالت خوب باشه……….
مجسمه های فرشته عدالت و فردوسی رو می دونستم کار ابوالحسن خان صدیقی هستش اما هیچوقت داستان زندگی یا شرحی از ایشون نشنیده بودم، همیشه کتاب فارسی مدرسه کتاب مورد علاقه ام و شعر و داستان درس مورد علاقه ام تو مدرسه بوده، از رزمها و داستانهای شاهنامه هیجان زده میشدم و با علاقه به تعاریف معلم گوش می دادم، خیلی جالبه که نفیس ترین شاهنامه بازار ایران کپی شاهنامه چاپ مسکو هستش 🙂 (نمیدونم ماجراش رو شنیدی یا نه) اون تیکه برهانی مرند خیلی بامزه بود! :))
مرسی میس جان که مثه همیشه اطلاعات جامع و کامل و دقیقی رو رو که سرچ می کنی صادقانه باهامون قسمت میکنی 🙂
سلام خوبی جانم؟
آره دیدم,مرسی.
در ضمن با دسته بندی های اضافه شده به بلاگت خیلی حال میکنم.
دمت گرم
خیلی موافقم با اینکه هوای خیلی هارو که باید داشته باشیم نداریم،من خودم به شخصه میدونستم که این مجسمه هنر چه شخص بزرگیه ولی هیچوقت نیومدم این رو به کسی بگم،ولی تو این کار رو انجام دادی و این خیلی ارزشمنده.توی ویکیپدیا با تمام غرور زندگی نامه استاد صدیقی رو خوندم و تازه فهمیدم خیلی بزرگتر از اون چیزی بودند که حتی ما بتونیم تصورش رو بکنیم.
خیلی دوست دارم شاهنامه رو بخونم،یا حداقل به خوانش اون گوش بودم(خیلی دوست داشتم لینک دانلود خوانش های شاهنامه رو بگذاری)در هر صورت،خواندنش بر هر ایرانی یکی از واجبات است.
تولد کوروش هم مبارک،هرچند خیلی به او نکشیدیم.
قربانت
من عاشق سفالگری و بعدش مجسمه سازیم.دنبالشم کردم ولی تو مجسمه زیاد راه پیدا نکردم.یه چندتایی ساختم, ولی اونی نشد که باید.ولی از سفال و چرخش خیلی خیلی خیلی….. لذت میبرم ولی حیف
بانوی ما نبودی نگران شدیم
با آرزوي بهبودي ميس عزيز
درودمیس بانو
کاملاَ صحیح می فرمایید
من هم با این خیال پردازی ها با تاریخ مشکل دارم
فکر می کنم یه دلیلش این باشه که این طفلکی کوروش زنده نیست و هر کسی می تونه از ظن خودش ویژگی های مورد علاقه اش رو بهش بچسبونه. خودش هم که زنده نیست که بگه بابا من اینا که شما میگین نبودم. دیدی که چند وقت پیش بسیجیش هم کردن
یه نفر یه کتابی نوشته بنام "باستان گرایی د ر تاریخ معاصر ایران" که توش دلیل این توجهات رو نوشته
کلاَ تاریخ و باستان شناسی با تخیلات زیادی آمیخته هست و این انگار به مذاق همه خوش می آید!
شاد زی و دیرپای
درودمیس بانو
کاملاَ صحیح می فرمایید
من هم با این خیالژرد
خدا رو شکررر اومدی میس .عزیز دل من خدا بد نده .که گویی داده .ای کاش میشد از اینجا کاری کرد تا خوبتر باشی .
سلام. خوبی میس؟
اینبار که میخواستم بیام چزیره چون دیر وقت شده بود دیگه هیچ کشتی یا قایقی اینطرف نمیومد و من که حسابی بدنبال رسیدن به جزیره بودم مجبور شدم تک و تنها تمام مسافت طولانی رو شنا کنم !! حالا که رسیدم اینجا با کلی لباسهای خیس مثل موش آبکشیده !! اینطرف و اونطرف میرم تا شاید جایی برای اویزان کردن لباسام پیدا بشه و زودتر خشک بشند !! راستش موقع شنا اصلا حواسم به گوشیم نبود و گوشیم هم سوخت (یه گوشی بهم بده کار شدی میس !!)
تا دیروز همه بدنبال دزدیدن همین مجسمه های ناقابلی بودند که انگار بیخودی یا باخودی توی هر میدونی سبز شدند !! انگاز مجسمه سازی با فرهنگ غلط ما سازگاری نداره و همیشه بدنبال این هستیم که آثار باستانی و هویت تاریخی خودمون رو به فراموشی بسپاریم. ( ترکیه اگه اینکار رو کرد برای اروپایی شدن بود ما برای چی شدن اینکار رو میکنیم ؟)
داغ دلم تازه شد!! در مورد جومونگ هم بگم که ایشون یک سرباز شجاعی بود که کل دوره ظهور و نابودیش ۲ ماه (بله فقط ۲ ماه) در تاریخ کره بطول انجامیده و از اون دو ماه چه افسانه ها که ساخته نشده و برعکسش ما مال که قرن ها ست با هزاران افسانه جز خاک و گرد نابودی خبری ازشون نیست
سلام میس جان کجایی؟خبری ازت نیست؟نه از کامنت های ماخبریه نه از خودت؟امیدوارم که حالت خوب باشه……….
مجسمه های فرشته عدالت و فردوسی رو می دونستم کار ابوالحسن خان صدیقی هستش اما هیچوقت داستان زندگی یا شرحی از ایشون نشنیده بودم، همیشه کتاب فارسی مدرسه کتاب مورد علاقه ام و شعر و داستان درس مورد علاقه ام تو مدرسه بوده، از رزمها و داستانهای شاهنامه هیجان زده میشدم و با علاقه به تعاریف معلم گوش می دادم، خیلی جالبه که نفیس ترین شاهنامه بازار ایران کپی شاهنامه چاپ مسکو هستش 🙂 (نمیدونم ماجراش رو شنیدی یا نه) اون تیکه برهانی مرند خیلی بامزه بود! :))
مرسی میس جان که مثه همیشه اطلاعات جامع و کامل و دقیقی رو رو که سرچ می کنی صادقانه باهامون قسمت میکنی 🙂
سلام خوبی جانم؟
بخشی از نامه ی رستم فرخزاد (سردار ایرانی که در جنگ با اعراب کشته شد) و پیش بینی او از ایران پس از شکست از اعراب، در شاهنامه:
چو با تخت، منبر برابر شود
همه نام بوبکر و عمر شود
تبه گردد این رنج های دراز
نشیبی دراز است پیش فراز
ز پیمان بگردند و از راستی
گرامی شود کژی و کاستی
رباید همی این از آن،آن از این
ز نفرین ندانند باز آفرین
شود بنده ی بی هنر شهریار
نژاد و بزرگی نیاید به کار
از ایران و از ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخنها به کردار بازی بود
چنان فاش گردد غم و رنج و شور
که رامش بهنگام بهرام گور
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
میس جان . نگرانت شدم حسابی دو روزه نیستی کامنت تایید نکردی .دل نگرونت شدم
سلام گلم، خوبی؟
پس لازم شد واسه یه شروع دلچسب دستی به مزار شریف جناب فردوسی بزرگ هم کشیده و به مشهد هم مشرف شوید.
سلام. خوبی میس؟
اینبار که میخواستم بیام چزیره چون دیر وقت شده بود دیگه هیچ کشتی یا قایقی اینطرف نمیومد و من که حسابی بدنبال رسیدن به جزیره بودم مجبور شدم تک و تنها تمام مسافت طولانی رو شنا کنم !! حالا که رسیدم اینجا با کلی لباسهای خیس مثل موش آبکشیده !! اینطرف و اونطرف میرم تا شاید جایی برای اویزان کردن لباسام پیدا بشه و زودتر خشک بشند !! راستش موقع شنا اصلا حواسم به گوشیم نبود و گوشیم هم سوخت (یه گوشی بهم بده کار شدی میس !!)
تا دیروز همه بدنبال دزدیدن همین مجسمه های ناقابلی بودند که انگار بیخودی یا باخودی توی هر میدونی سبز شدند !! انگاز مجسمه سازی با فرهنگ غلط ما سازگاری نداره و همیشه بدنبال این هستیم که آثار باستانی و هویت تاریخی خودمون رو به فراموشی بسپاریم. ( ترکیه اگه اینکار رو کرد برای اروپایی شدن بود ما برای چی شدن اینکار رو میکنیم ؟)
داغ دلم تازه شد!! در مورد جومونگ هم بگم که ایشون یک سرباز شجاعی بود که کل دوره ظهور و نابودیش ۲ ماه (بله فقط ۲ ماه) در تاریخ کره بطول انجامیده و از اون دو ماه چه افسانه ها که ساخته نشده و برعکسش ما مال که قرن ها ست با هزاران افسانه جز خاک و گرد نابودی خبری ازشون نیست
اين هم براي كسايي كه به هر دليل نمي تونن كتاب رو بخرند :
http://shahnameh.recent.ir/default.aspx?browse
نسخه کامل الکترونيکي از شاهنامه مسکو که معتبرترين گزارش از کاخ بلند حکيم توس است . اين نسخه قابليت جست و جو هم دارد
بخشی از نامه ی رستم فرخزاد (سردار ایرانی که در جنگ با اعراب کشته شد) و پیش بینی او از ایران پس از شکست از اعراب، در شاهنامه:
چو با تخت، منبر برابر شود
همه نام بوبکر و عمر شود
تبه گردد این رنج های دراز
نشیبی دراز است پیش فراز
ز پیمان بگردند و از راستی
گرامی شود کژی و کاستی
رباید همی این از آن،آن از این
ز نفرین ندانند باز آفرین
شود بنده ی بی هنر شهریار
نژاد و بزرگی نیاید به کار
از ایران و از ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخنها به کردار بازی بود
چنان فاش گردد غم و رنج و شور
که رامش بهنگام بهرام گور
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
میس گرامی با این پست شما با ابوالحسن خان صدیقی آشنا شدم. مچکر که افراد برجسته و بزرگ را یاد می کنی، کاری که شاید وظیفه افرادی باشد که در زمینه ی فرهنگی از بیت المال حقوق میگیرند.
فردوسی را گرامی میدارم که زبان فارسی را از او دارم.
کوروش بزرگ را گرامی میدارم که در کشوری هستم که او بنیانگذارش بود، که او برای انسان و آزادی و حقوقش ارزش می گذاشت، که او بزرگمردی بود که نه تنها مردم سرزمینش بلکه هر کسی که او را می شناخت ( یونانی و یهودی و بابلی و عرب و…)از او به نیکی یاد کرده و می کنند.
اميدوارم حالتون خوب باشه.گيرم متاسفانه حال وروز خودم اصلا خوب نيست.امشب بدجوري ياد نفس عميق افتادم:هرچند هرجوري مي كنم حتي نميشه از لج آدما هم كه شده زندگي كنم،
درسته كه زياد سابقه آشنايي با شما ندارم ولي همين قدر بگم كه نگران حالتون شدم با اين جواب هاي دكتر و سرم ودارويي كه به كامنت ها داديد.مواظب خودتون باشيد.
اميدوارم حالتون خوب باشه.گيرم متاسفانه حال وروز خودم اصلا خوب نيست.امشب بدجوري ياد نفس عميق افتادم:هرچند هرجوري مي كنم حتي نميشه از لج آدما هم كه شده زندگي كنم،
درسته كه زياد سابقه آشنايي با شما ندارم ولي همين قدر بگم كه نگران حالتون شدم با اين جواب هاي دكتر و سرم ودارويي كه به كامنت ها داديد.مواظب خودتون باشيد.
سلام گلم، خوبی؟پس لازم شد واسه یه شروع دلچسب دستی به مزار شریف جناب فردوسی بزرگ هم کشیده و به مشهد هم مشرف شوید.
نگرانتمممممممممممممممممم میس
لطف داری که صداقت رو به من نسبت دادی.از اون صفت هایی است که دل آدم رو قیژ میره.
در مورد کتاب اینکه, یادمه بچه که بودم داستان رستم واسفندیار ,رستم و سهراب,زال ورودابه, تهمتن, وخیلی داستانهای دیگر رو به صورت کتاب های جداگانه ای داشتم.و البته تا جایی که خاطرم میاد نثر بودند و به زبان ساده.فکر می کنم هر کتاب رو ۱۰ باری اون موقعا خوندم(یاد بچگی بخیر) .اینجوری بگم که نثر ساده سریعتر خونده میشه.و این کتابی که گفتم دقیقا همین ویژگی رو داره البته برای بزرگسالان.واین از پیشگفتار همون کتاب آمده که:بدیهی است خوانندگان توجه خواهند فرمود که این برگردان نه از سنخ نثر رستم نامه … و نیز نه برگردان بیت به بیت وکلمه به کلمه است.بل برگردانی گونه کوتاه وساده ای است بی آنکه از اصل مطلب هیچ نکته ای کاسته شده باشد.
برای آشنایی با نویسنده برو http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%82%DB%8C
موفق باشی.