ابراهیم گلستان ، در صد سالگی خرقه تهی کرد .
او نخستین منتقدِ سرسخت و بدخلقِ و باوجدانِ زمانه دربرابرِ داستانم بود . ۱۵ سالِ پیش او دربرابر دوربینها و توی روزنامهها ظاهر نشده بود که با هر ترفندی بود پیدایش کردم و منتگذارِ جملات تیزش شدم . هرگز گمان نمیکردم داستان ۴۲ صفحهای پر ایرادم را پرینت بگیرد و با چهارصفحه نامه برایم پست کند ! لمس کردن خطوطش روی کاغذ ، مماس شدنم با دستی بود که خشت و آیینه را ساخته یا فروغ را لمس کرده . ( … اینکه همیشه میخواستم شکمت زیپ داشت ) اصلاح مندرآوردی خودم بود به معشوقم ،گمان میکردم خزانهدارِ قدرت معشوقم را با دست زرافشانِ آفتابش از پس آسمان بی فروغم به من تحفه داده . این داستان در #کتاب #خیال_بازی چاپ شد که نامه #ابراهیم_گلستان رسید .
چه دوست داشته باشیم چه نه ، او از مهمترین های تاریخ سینما و ادبیات ایران است . گلستان برایم مهم است زیرا هرگز دربرابر احساسش خودش و فروغ را سانسور نکرد ، او تنها مرد زمانه است که پشت پردهی پچپچهها مثل موش پنهان نشد و بعد از مرگ فروغ برای اولین بار مُرد – همان طور که کاوه گفت -.
او در مرتبهای عظیم پای رکابِ هنری که داشت ، با حافظهای دقیق با فاصلهی زیاد از کوتاه قامتان ذهنی روشنفکرنمای عصر خود در قله است .
او ، کاریست که در سینمای موج نو کرد ، او هجرتیست بعد از مرگ معشوقش ، او با همپیشگانشان زمین تا آسمان فرق داشت .
.
#سانازسیداصفهانی
#ساناز_سید_اصفهانی
#ساناز_سیداصفهانی
.