دوشنبه , ۱۹ آذر ۱۴۰۳

آقای دکتر

میس شانزه لیزه بعد از اینکه دفترچه ی جادویی اش رو از توی چمدون کهنه و قدیمی اش در آورد و بازش کرد دید یک سری آدم که نقاشیشون کرده بود -و برای هر کدوم یک اسمی  گذاشته بود- دارن بهش فحش میدن و پشتشون رو کردن بهش….یکی توی دستش گله…اون یکی یه سبد نارنگی دستشه…اون یکی گری کوپر رو گرفته انداخته زیر پاش…اون دیگری…..و دیگری…..میس شانزه لیزه داد زد…های….بچه ها تو رو خدا یه دقیقه روی ماهتون رو به من کنید…یک لحظه…الو….بابا….یه نفر از اون ور داد زد…هی لوس نازک نارنجی ترسو ای قورباغه…دیگری گفت :آخه چرا؟….اون یکی گفت:”باهات قهرم”….میس فهمید که داستانی که دیشب برای آدم های داستانش تعریف کرده همه رو ریخته به هم….اشکاش ریخت توی دفترچه ی جادیی…آخه میس بد جوری بهشون عادت کرده بود…..بد جوری بهشون فکر میکرد….دید نارنگی/مزارعی/داروگ/فرزام/آپتیمیست/کوهیار/علیرضا/علی/لی لی/نادی/علی ها و ….همه رفتن دنبال چترهاشون…آخه بارون اشک میس شانزه لیزه بند نمیاومد…..یه نفر داد زد :”بسه دیگه سرما میخوریم….این چه وضعیه؟…..خون چکوندی توی دفترچه خاطراتت بست نیس…. ما چه گناهی کردیم؟حالا هم بارون”…..میس یه عطسه ی اساسی کرد… عطسه ای که عینهو طوفان سونامی همه ی بچه هایی که این کنار لینکند(بیشتر منظورم اونایی که کامنت دیروز رو گذاشتن)پروند بیرون…..میس توری که دور موهاش بسته بود رو سریع باز کرد وانداخت روی سر و گول بچه ها :” بابا گوش کنید یه دقیقه….من معذرت میخوام …”

آخه کسی واقعا نمیدونست میس شانزه لیزه توی چه شرایط مارپیچی گیر کرده بود …شاید خود شرلوک هولمز هم توش میموند و برخس هم نمیتوست شبیهش رو بنویسه…گاهی یه حمله هایی میاد سراغ میس که اگه اون کار رو نکنه وحشی میشه…خیس خالی از عرق….انگار شیاطین بهش حمله کردن….نمیخواست خودش رو سر به نیست کنه….ناهنجاری کرده بود…خودش هم به دکتره گفت.

دکتر:” آخه چرا…دختر به این خوبی…ماهی….خوشگلی ! “

میس :” چون که……”

دکتر:” خوب….بازم بگو…..بذار در رو ببندم…..چه  جالب….هیچ میدونستی تو عین دوست دختر منی؟!”

میس نگاهی به حلقه ی دور انگشت دکتر انداخت و خندید و آب بینی اش رو با لا کشید و اشکهاش رو پاک کرد و خند خندان و اشک ریزان توامان گفت :”بله؟”

دکتر:” به خدا…یه دوست/دختر داشتم…البته از اون فکرا نکنیها….شکل تو بود….میخوای ببرمت پیشش؟”

میس:” بله ؟…که چی؟…نه مرسی….بگین بیان دستم رو …”

دکتر:” ای خدا …آخه اونم اوضاع و احوالش عین تو بود…..منتها اون ٣٣ سالشه”

میس:” دستم…دکتر”

دکتر که با بتادین و این ها داشت پانسمانی به عظمت ساندویچی برای دیو روی دست میس میبست و هی باند میپیچید….گفت :” ببین میخوای شب نگهت دارم؟”

میس :” میشه سیگار کشید ؟”

دکتر:” آره هم حرف میزنیم هم یه استراحتی میکنی؟…هان میخوای بگم فشارت خیلی پایینه..؟.میدونی من چه روزایی میام این جا …؟تلفنم هم اینه..”

….و…….

بچه ها…من زبون تلخی دارم .اما زبون تشکر ندارم…تک تکتون رو دوست دارم و چون الان ای دی اس ال ندارم و سرعتم پایینه شاید کند پیش برم….اما از همه متشکرم و زود اومدم یه پست بذارم فقط برای خالی نبودن عریضه. به همتون سر میزنم.

************

************

**********

سلام

شنیدم کسی به نام (برای جزیره در کهکشان )اومده توی بلاگفا بلاگ باز کرده….این وبلاگ فقط همین یکدونه است ولاغیر…و اگر بنده بفهمم کسی قصد شوخی داره خودم با چنگولام چشمامشو در میارم.

 

میس وحشی.

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

همچنین بررسی کنید

Beş soruda “Gandi Sokağı”nda Bir Gezinti

[ پرسه در خیابانن گاندی ، گفتگو با سانازسیداصفهانی گفتگو با سانازسیداصفهانی – مجله ادبی …

۲۴ نظرات

  1. راستی من از تاسیس اون بلاگ به همراهی میس پشیمون نیستم اگه میس ناراحت نباشن از کارمون!ولی اگر ناراحت بشن چرا خیلی !

    همینجا مرسی از اونایی که با هم همکاری کردیم و درستش کردیم!ما هنوز متظریم…

  2. کسی بهم فحش نده لطفا!خودم میگم:
    من از طرف همه اومدم میس را دعوت کردم به بلگ هوادارانش!
    چون همه اون زمان نبودن!ولی اون بلاگ دروغی نیس هوادارنی هستن که براش نوشتن!قضیه ی هوادار تو تمام دنیا هست!با خودتون فکرای عجیب غریب نکنید!ممنون از اونایی که گذاشتن و نذاشتن ما پیشنهاد دادیم ….فقط!
    هرچند تو این زمونه با رو یا زندگی کردن و شاد زیستن برای خودمان و کسی که هوادارش هستیم گویی گناه کبیره است….
    اگه قرار دشنام ….گفته بشه اینجا جاش نیست بیاین تو بلاگم ه هرچی دوس دارین بهم بگید و بگید چرااا کارمون اشتباه بود چراااا

    الانم پشیمونم!چون خیلی …..

    بدرود….

  3. سلام
    این وبلاگی که بحثش هم ظاهراً خیلی داغه رو دیدم.
    بد نبود ولی بیشتر یه محیط بود برای یه مسابقه بین آقایونی که مینویسن . برنده مخ میس عزیز رو زده و روی بقیه رو کم کرده . اینم یه کل کل جانانه سر میس عزیزمون به شکل مجازی!
    آفرین دوست داران میس شانزلیزه!

  4. دوستان این جا چه خبره؟حسابی کامنت دونی این پست میس رو شلوغ کردیم.
    میس جان ببخشید باز دارم اینجارو شلوغ تر می کنم ولی برای رفع تشنج باید بگم که :
    تا اونجایی که من می دونم دسترسی میس به اینترنت پر سرعت قطع شده ولی میس بهمون قول داده تا بامدادان میاد و خودش همه چی رو توضیح میده.یه چنتا سو تفاهم بود گویا که فکر کنم حل شده.
    و در مورد شخصی که خودش رو یه بیننده معرفی کرده:
    جوابی بهت نمی دم و به جواب علی اکتفا می کنم و به ذهن مریضت می خندم ، البته اگه چیزی برات وجود داشته باشه به اون اسم!
    ما اینقدر اینجا با هم خوبیم و فکر نمی کنم تو دوران پالئولتیک زندگی می کنیم که جنسیت برامون از همه چی مهم تر باشه این تا حدیه که من تا دیروز فکر می کردم آپتی پسره!
    واقعا متاسفم. میس جان بازم ببخشید که اینقدر اینجارو ریختیم بهم.!

  5. راستی من از تاسیس اون بلاگ به همراهی میس پشیمون نیستم اگه میس ناراحت نباشن از کارمون!ولی اگر ناراحت بشن چرا خیلی !

    همینجا مرسی از اونایی که با هم همکاری کردیم و درستش کردیم!ما هنوز متظریم…

  6. کسی بهم فحش نده لطفا!خودم میگم:
    من از طرف همه اومدم میس را دعوت کردم به بلگ هوادارانش!
    چون همه اون زمان نبودن!ولی اون بلاگ دروغی نیس هوادارنی هستن که براش نوشتن!قضیه ی هوادار تو تمام دنیا هست!با خودتون فکرای عجیب غریب نکنید!ممنون از اونایی که گذاشتن و نذاشتن ما پیشنهاد دادیم ….فقط!
    هرچند تو این زمونه با رو یا زندگی کردن و شاد زیستن برای خودمان و کسی که هوادارش هستیم گویی گناه کبیره است….
    اگه قرار دشنام ….گفته بشه اینجا جاش نیست بیاین تو بلاگم ه هرچی دوس دارین بهم بگید و بگید چرااا کارمون اشتباه بود چراااا

    الانم پشیمونم!چون خیلی …..

    بدرود….

  7. ولی دوستای باحالی دارینا؟؟؟ جای منم کمنت گذاشتن؟؟ البته ژستهای توی وبلاگ هواداران میس از خودمه ولی کامنت نه. :)))خوشبختانه من وقت رو نمایی سر کار بودم:))ببین میس بدم حکش کنن(چه سلامی هم گذاشتن ته کامنت جعلیشون):))سلام

  8. سلام
    این وبلاگی که بحثش هم ظاهراً خیلی داغه رو دیدم.
    بد نبود ولی بیشتر یه محیط بود برای یه مسابقه بین آقایونی که مینویسن . برنده مخ میس عزیز رو زده و روی بقیه رو کم کرده . اینم یه کل کل جانانه سر میس عزیزمون به شکل مجازی!
    آفرین دوست داران میس شانزلیزه!

  9. ناراحتمیلتونو خوندید….

    بدرود.ناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحتناراحت

  10. دوستان عزیز ناشناس که لطف کردین من رو هم به یک بلاگ نویس برای میس دعوت کردین… خواستم بگم پیغام شما رو گرفتم ولی از این کار نه سر درآوردم و نه پسندیدمش و در نتیجه بهش نپیوستم… ممنون

  11. فقط برای این که ماها دوست داریم بگیم دوستون داریم از حسمون بگیم!ما همیشه اینجا میاییم!مه اینکه ول کنیم اونجا فقط برای شماست!همه برای شما میگیم!چون دوست داشتیم!
    همین!
    سر نمیزنید!ما با کلی امید درست کردیم!امیدمونو نا امید نکنید!
    الانشم اگه یک اپسیلون ناراحت باشی همه دپ میشیم همه!

  12. اصلن همه چی قاطی شد .
    بذار من درست توضیح بدم.
    میس عزیز ببخشید اگه اینجوری شد و عصبی و ناراحتت کردیم.ناراحت
    با بچه ها تصمیم گرفتیم برای اینکه بفهمی چقدر دوست داریم یه بلاگ بزنیم برای خود خودت.
    آدرس بلاگ هم اینه : http://formissshanzelizeh.blogfa.com
    باقی ماجرارو بری توی این بلاگ می فهمی!

  13. سلام من علی منتخبی هستم تویه وبلاگ ،  formissshanzelize  سهیم بودم از کارم هم پشیمون نیستم .
    میس بیا یه چیزی بگو  ببیننم من که کاملا گیج شدم . چرا همه متشنجن!!!

  14. آقایی که اسمت رو گذاشتی یه بیننده و وجود نکردی که نشونی از خودت بگذاری آفرین به تو که انقدر بی شخصیتی و صفات خودت رو به دیگرون نسبت میدی…..آخه نکبت یعنی دیگه همه کار دنیا تموم شد و موند همین یک موضوع واسه کل کل ….اونم واسه کی واسه چی ؟
    برای یک شخص مجازی که ندیدیمیش… این کامنت تو کاملا نشون میده که تو خودت آره، از این آدم های هبلی که همه چیز رو تو زندگیشی به یه چیز های دیگه ربط میده….. چیز جان میدونی که منظورم از چیز چیه!!!!

  15. آقایی که اسمت رو گذاشتی یه بیننده و وجود نکردی که نشونی از خودت بگذاری آفرین به تو که انقدر بی شخصیتی و صفات خودت رو به دیگرون نسبت میدی…..آخه نکبت یعنی دیگه همه کار دنیا تموم شد و موند همین یک موضوع واسه کل کل ….اونم واسه کی واسه چی ؟
    برای یک شخص مجازی که ندیدیمیش… این کامنت تو کاملا نشون میده که تو خودت آره، از این آدم های هبلی که همه چیز رو تو زندگیشی به یه چیز های دیگه ربط میده….. چیز جان میدونی که منظورم از چیز چیه!!!!

  16. آقایی که اسمت رو گذاشتی یه بیننده و وجود نکردی که نشونی از خودت بگذاری آفرین به تو که انقدر بی شخصیتی و صفات خودت رو به دیگرون نسبت میدی…..آخه نکبت یعنی دیگه همه کار دنیا تموم شد و موند همین یک موضوع واسه کل کل ….اونم واسه کی واسه چی ؟
    برای یک شخص مجازی که ندیدیمیش… این کامنت تو کاملا نشون میده که تو خودت آره، از این آدم های هبلی که همه چیز رو تو زندگیشی به یه چیز های دیگه ربط میده….. چیز جان میدونی که منظورم از چیز چیه!!!!

  17. من کجام ؟ اینجا کجاست !!!! ای وای این وبلاگ http://www.formissshanzelizeh.blogfa.com رو کی درست کرده!!!

  18. کسی از میلتون استفاده نکرده به خدا!
    برین شما!حوشخال میشیم از کارمون رو بر نگردونید که میذاریم همه میمیریم از ناراحتی!

  19. ما منتظریم!اصلا اونجوری که فکر میکنین نیست به خداااا!
    جون من برین!ما همه منتظریم!

  20. بابا شکایت چی چیه میس جان.
    یه سر بروی توی این بلاگ اصن ببین چه خبره!
    کلی آدم اونجا منتظرن