شبی که راشل از خانه بیرون رفت . خب ، در مورد این نمایش میتونم پستم رو مثل آدامس بادکنکی کش بدم و هی بجومش و آدامس رو بترکونم و دوباره بادش کنم و یا نه با انگشتم آدامس رو همین طور که لای دندن هام زندونی شده بگیرم و بکشونمش بیرون ، یعنی از همین اول باید بگم نوشتن …
ادامه نوشته »عاشقیت /4 Months 3 Weeks and 2 Days
١۶ فروردین ، سوختم . اگر اون نبود الان پودر شده بودم . شب بود . خیلی شب . بعد از نصف شب . سرد بود هوا . سردتر از الان . رب دوشامبرم رو از استانبول خریده بودم . قرمز بود . رنگ خون . کنار یقه اش پر از مونجوق دوزی های آینه ای بود . حاشیه …
ادامه نوشته »هزار و یک تو
میس شانزه لیزه که دختر ِ سر به زیری نبود ، توی کوزه ی سفالی بزرگی نشست و طناب را کشید بالا ، وارد ِ کلبه ی چوبی بالای درخت شد . دور و اطرافش را حصیر گرفته بود و تمام سقفش را کرم شبتاب کاشته بود . میس نشست کف ِ اتاق و شروع کرد به نوشتن ِ جمله های رمز …
ادامه نوشته »اتاق سیگار
تفلیس / گُرجستان میس شانزه لیزه کنار ِ شومینه دراز کشیده بود که یک نامه از زیر در خانه سُر خورد و آمد تو . در نامه نوشته شده بود که شما در قرعه کشی برنده شده اید و میتوانید به تفلیس بروید . میس شانزه لیزه که از شهر ِ خاکستری بی روحی که درش زندانی شده بود و میلیون ها …
ادامه نوشته »آهای نوکر !
به نام خدا جناب ِ آقای مخابرات جناب ِ آقای همراه ِ اول جناب آقای مبین نت سلام ، خسته نباشید . بهتر است خیلی زود بروم سر اصل مطلب باری شما را چه میشود ؟ آیا وجدان و شرفی در وجود شما به صورت بالقوه وجود دارد ؟ ؟ ؟ ماه هاست که کندی سرعت اینترنت این مرز پر گهر ، جزو …
ادامه نوشته »وقتی میس خنجر میزند
مطلع داستان ما با موسیقی سرگئی راخمانینف حتما شروع شود / در این جا شنیده شود/ و همزمان داستان خوانده شود . میس شانزه لیزه بادبزن مشکی رنگش را دستش گرفته بود و کلاه تور داری که جلوی صورتش را میپوشاند هم به سر گذاشته بود . صوتش مثل گچ سفید شده بود و گوشواره های مروارید سیاه رنگش را هم به …
ادامه نوشته »میس شانزه لیزه در سینما چشم
میس شانزه لیزه وقتی به خودش آمد ، دید وسط ِ باغ فردوس ، دراز کشیده است . فواره های باغ دیگر سربلند نبودند ، صدای جیرجیرک می آمد و درِ باغ بسته شده بود . میس شانزه لیزه به خودش که آمد دید سیگارخاموشی میان انگشتانش مانده . فهمید که سیگار را روشن نکرده به خواب رفته . کبریت لازم …
ادامه نوشته »قصه پریا
سلام گرم با بوی کافه موکا به آقای فریدون جیرانی عزیز عرضم به حضورتون استاد که …. اهم … این جانب برای برطرف شدن افسردگی های ناشی از آلودگی هوا و اشعه های عجیب غریبی که در فضاست و افسردگی های روزانه و خلاصه برای آزاد شدن کمپلکس های گره خورده ی روانی راهی پردیس سینمایی شدم و با …
ادامه نوشته »Women Without Men
نخست : شهرنوش پارسی پور کیست ؟ شهرنوش را در اینجا (کلیک کنید ) میبینید . میخوانید . اگر زبان کفاف نداد سمت چپ صفحه (فارسی) را کلیک کنید . در ( اینجا) مصاحبه ای با ایشان شده در مورد امر صیغه ( ! ) شاید نظرات ایشان پیرامون این موضوع و دیدگاه یک زن فرهیخته ی ایرانی برایم جالب …
ادامه نوشته »ترانه ی در پیت زندگی من . . . . . .
به هر چیزی میشه دو جور نگاه کرد ، به یه لیوان که نصفش پر آبه و نصفش پر خالیه ، به یه آدمی که زیباست اما باطنش زشته ، به زشتی که باطنش زیباست ، به دزدی که دزده اما بدبخته ولی ما بهش میگیم دزد، نمیگیم مریض یا بدبخت ،به یه معتاد هم دو جور میشه نگاه کرد …
ادامه نوشته »