کابوس در گرمابه

آهسته درِ حمام را بستم . صدای آن دو نفر مغزم را بِرشته کرده بود . میروم زیر دوش و شیرِ آب را باز میکنم .آن دو نفر هنوز توی سرم سُم میکوبند . کاسه ی سرم را غلفتی در میاورم و میگذارم توی وان،با گوشت کوب محکم به درهم پیچِ نرمِ خاکستری اش میکوبم ، لهش میکنم . له نمیشود ، مغزم را مثل شلاق دستم میگیرم و میزنمش به کاشی های بخار گرفته . مغزم داد میزند . صدای آن دو نفر که توی سرم نعره میزدند به طرز مشمئز کننده ای بیرون میجهد ، صداها گوشم را کر میکند . کیسه ی دم دستم را بر میدارم. می افتم به جان گوش هایم بلکه چِرکِ کلام در بیاید که که کار نشد ندارد ، اما نشد ! از گوشه ی حمام ، سنگ پا را برمیدارم و محکم میزنم توی چشمانم تا تصویرِ آن دو نفر بشکند در خاطره ی نگاهم ، اما نشد و سرانجام من در حمام غرق شدم .
➖ ◼ ➖ این کلاژ در بسترِ عکس روزبه روزبهانی درست شده است . 

متنِ عکس
فوتوکلاژ ساناز سیداصفهانی

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .