عشق بهتر است یا ثروت ؟

 

 

عشق بهتر است یا ثروت ؟

همیشه وقتی زنگ انشا میرسید یکی از کلیشه ای ترین سئوال های معلمی که رسالت تدریس انشا رو بر عهده داشت این بود که گچ رو برداره و روی تخته بنویسه (علم بهتر است یا ثروت ؟) و همیشه همه ی بچه ها انشاهای زیادی در باب بهتر بودن علم مینوشتند و در انتها هم اضافه میکردند که اصلا از راه همین علم میشود پولدار هم شد و …اما من فکر میکنم وقتی بزرگتر شدیم در خلوت و تنهایی خودمان بارها خودمان معلم انشا شدیم و در تخته ی مغزمان سئوال (عشق بهتر است یا ثروت؟) را نوشته ایم و در دو راهی مانده ایم . چرا ؟ چون آن دسته که عاشق هستند چشم روی مال دنیا میبندد و آن دسته که عاشقیت نمیفهمند و دچار جرقه ی عاشیقیت شده اند که به زودی شعله ی کم فروزش خاموش خواهد شد به خود میگویند این پوله که حرف اول رو میزنه . پول…خیلی ها هم جزو این دسته هستند که الان مثال میزنم.خیلی از خانم ها اعتقاد دارند با داشتن پول زیاد میتوانند عشق خود را هم تصرف کرده و به همه ی آرزو ها و آمال های خود برسند. پول باعث میشود اثر زمان روی بدن را از بین برد … با این همه عمل های جور واجور که آمده امروزه روز تبدیل یک انتر به مایکل جکسون کاری بس ساده و پیش پا افتاده است . برای بکش خوشگلم کن … دم دستی ترین کارها مانیکور و پدیکور و تتو و …خرید عطر های جورواجور و مانتو هایی که فصل به فصل شکل عوض میکنند .خیلی از خانم هایی که اصلا اصول زیبایی شناسی را نمیدانند و شاید یک بار هم خودشان را در آینه درست و حسابی برانداز نکرده اند فکر میکنند باید هر چیز که مد شد بدو بدو بروند بخرند و روی سرشان هر مدل شالی بیندازند . اصلا به این فکر نمیکنند که بر فرض قد مبارکشان تا زیر نقاط سوق الجیشی است و مثلا نباید شلوار پارچه ای سفید بپوشند اما تا مد میشود د بدوووو….خانم های پول پرست برای داشتن زندگی باب میل پیش بهترین رمال ها رفته و آب دعا به خورد شریک زندگی میدهند . سرمایه ی کار میدهند . خودشان را توی چشم و چال شریک میکنند و همیشه لبخند مونالیزا به لب دارند و تو هیچ وقت نمیفهمی کی واقعا شادند. پول برای آنها همه چیز است و چرا نباشد؟ با پول میشود بهترین سفرها را رفت . شاداب ماند وخندید و زبان تلخ نداشت .با پول میشود معروف و محبوب شد . بریز و بپاش کرد . کتاب چاپ کرد .خلاصه همه را نمک گیر کرد …این جور خانم ها این روزها پیروزند و اگر برگردند به دوره ی کودکی حتما بین همان علم و ثروت ثروت را انتخاب میکنند چون عاقلند و عاشقان اما همیشه جاهلند . همه ی حساب کتاب ها را میریزند دور و پاهایشان هیچ وقت با خاک آشنا نمیشود چون تن به آب میدهند و چاه توالت و خانه ی کارتونی را به کاخ ورسای ترجیح میدهند . عاشقان هیچ وقت توی گوششان نصیحت هایی از جمله (بمیر برای کسی که برات تب کنه- مگه عمرت رو از سر راه آوردی ؟ – با کسی بمون که دستش به دهنش میرسه – فلانی از تو سره چون قیافه اش خیای انتره – و …) نمیرود . برای یک عاشق فرقی نمیکند که طرف مربوطه پرادو داشته باشد یا فولکس قورباغه ای ….اما عاشق ها همیشه باخته اند چون همیشه یک طرف رابطه به جاده خاکی میزند و میفهمی ای دل غافل یارو اومده بوده ما رو بتیغه یا  ای بابا طرف فتحش رو کرد و زد به چاک !اصلا کی عاشق بوده؟ اومده بوده پز من رو به دوستهاش بده….اصلا یارو اونی نبوده که اول بوده ….یارو تصویر اشتباهی بوده که من توی ذهنم ساختم . البته کم  و نادرند کسانی که اسطوره میشوند و خاص و منحصر به فردند…شاید فرق لویی آراگون و پابلو پیکاسو را در یکی از دیالوگ هایی که در کتاب زندگی من با پیکاسو اثر فرانسواز ژیلو نوشته شده  بشود فهمید . کسی که طرفش را وسط راه تنها میگذارد بیشتر شبیه به گاو چران است . پیکاسو به نظر من برای همین نقاش مزخرفی است و به قول اشو کارهایش را اگر روی دیوار خانه بگذاری حالت تهوع بهت دست میدهد .پول عین چرک کف دست است و برابر با ٣٠ یا ست …حقه و دروغ درش نهفته است .اما آیا واقعا میشود از ثروت چشم پوشید ؟ چه کسی میتواند از ثروت چشم بپوشد ؟برای کسانی که بین عشق و ثروت ثروت را  انتخاب کرده اند باید برویم و توضیح دهیم آقا اینی که میبینی آذرخش است . اسمش رعد و برق است . مهر ماه نزدیک است . فصل پاییز از راه میرسد . نم باران میزند . احساس چیزی جدای از منطق نیست  و ذهن بدون قلب بی معنی است . پول همیشه پیروز نیست . باران این قطره هایی است که میبارد . این هم کتاب سهراب سپهری است …زیر باران باید رفت…زیر باران باید….

 

این عکس من را یاد فروغ فرخزاد انداخت که میگفت :….و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد.

 

 

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

35 نظرات

  1. زیبایی؟
    ملاک های زیبایی مرتباً عوض می شود. تابلوهایی رو که چند وقت پیش تو موزه عکاسی می کردم یکیشون چهره افتخارالسلطنه دختر ناصرالدین شاه بود که می گفتند از زیباترین دختران زمان خود بوده و عارف قزوینی هم براش شعر گفته بود. دلم می خواست این عکس رو میدیدی تا ببینی چقدر این خانم زشت بوده(البته از دید ما در عصر حاضر) این که زیبایی چیست واقعا نمی توان فرمول یا دستورالعمل خاصی صادر کرد اما ظاهراً هر ویژگی ظاهری می تواند یک سیگنال بفرستد مثلاً سبیل  در مردان یا خال در خانم ها که زمانی سیگنال های خوبی می فرستاده برای جنس مخالف یا فربه بودن خانم ها که نشانه سلامتی بوده و اینکه می تونسته بچه های خوب و سالمی بدنیا بیاره و….

  2. یه کاری کردی دوباره رفتم کتاب بارت رو باز کردم تمام حاشیه نویسی ها جمله ها م دیدم………ناراحت
    هیچ دوستانه ای نیست که گرم ام کند من سردم است ، بگذار برگردم پاریس. اضطراب اوج می گیرد ؛ پیشرفتش را حس می کنم!!!

  3. راستی یادم رفت.تداعی پولانسکی برایم با این تصویر پاریس زنده شد.یاد مستاجرش افتادم.یکی از اون کتابها و شاید زودترینشون سه گانه مفصلی از پولانسکی یه.

  4. دلک میخواد بدونم نظر واقعی خودت در مورد پستت چیه ؟ تو حاضری عاشق بمونی یا اینکه با پول بری دور دنیا رو یه چرخ بزنی ؟خدا وکیلی.

  5. سلام میس شانزه لیزه عزیزگل
    همیشه از خودم می پرسم: چرا باید بین "علم و ثروت" یا به قول تو "عشق و ثروت" یکیش رو انتخاب کنیم!!؟متفکر مگه ما چیمون کمه که به داشتن هردوش با هم فکر نکنیم؟؟قهر
    من یه "عشق عالم و پولدار" یا یه "پولدار عاشق و عالم" رو به همه چی ترجیح می دمقلبپلکخجالت
    البته اگه مجبور لاشم بین اینا انتخاب کنم، قطعا عشق انتخاب اولمهلبخندگل

  6. آخه میدونی چیه میس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این پستت همچین لجم رو در آورد. هم یاد بچگیهام و بچه گیهام افتادم. هم یاد اینکه من هیچ وقت به موضوع عشق از بهتر است یا …. نیفتادم. سلام

  7. جایی خوندم نوشته بود زمان دبستان برای این انشا نوشتم البته که علم چون ثروت رو یک شبه می تونند به سرقت ببرند ولی حالا با وجود اعتمادی که نسبت به بانکهای سوییس پیدا کردم ثروت بهتره چون باهاش می تونم برای بچه ام معلم خصوصی بگیرم تا از درساش یه چیزی حالیش بشه .
    نظر من رو هم که فکر کنمبدونی الان به ثروت بیشتر احتیاج دارم .

  8. این حرفت راجع به پیکاسو منو یاد فیلم مودلیانی انداخت، ژیکاسو همیشه حسرت مودیلانی رو خورد با اینکه خیلی ثروتمندتر از او بود.
    یادمه یه مستندی راجع به پیکاسو میدیدم که تو اون مستند دختر یا نوه (درست یادم نیست)پیکاسو راجع به پیکاسو میگفت اگه اون موقع پیش پیکاسو بودم خودم خفش میکردم!!.
    واوو! پاییز رفیق خوبم نارنجی محبوبم داره میاد، چرا تنها؟ ما که باهاتیم.
    درود بر میس شانزه لیزه.

  9. سلام بر میس…اولا من با کل دنیا خداحافظی که نکردم و خودم جدا از اینجا ندونستم..آدمی هم نیستم که برم و پشت سرمو نگاه نکنم من حتما اگر چند دقیقه هم برم تو اینترنت به جز اینجاها جایی را ندارم..فقط آپ نمیوتونم بکنم همین…اگر نه ما مخلص شما هم هستیم اااااااااااااااااااااسسسسسسسسسسساااااس.اصولا هم یک رویه دارم من مثلا وقتی اس ام اس میزنم از اولین اس م اس میگم خدافظ…همه هم دیوونه میشن از این قضیه..اما بابا شاید موبایلم شارژش تموم شد..رفتم جایی..دزدین…از پیش آماده باشن..من به احتمال زیاد به نت دسترسی ندارم واگر هم باشه زیاد نباید کار داشته باشم…من این ترم فقط باید مثل چی آخه بدرسم تا شاگرد اول شم بدون سختی جابجایی بگیرم…و چون حضورم مثل قبل نیست دیگه آپ نمیکنم ولی سر زدن حتما….

  10. راستی میس عزیز خواستی یه سر به کافه بیا
    تضمین نمی کنم مشتری شی اما قول می دم دفعه اولی یه چیز درست درمون واست بیارم!

  11. زیبایی؟
    ملاک های زیبایی مرتباً عوض می شود. تابلوهایی رو که چند وقت پیش تو موزه عکاسی می کردم یکیشون چهره افتخارالسلطنه دختر ناصرالدین شاه بود که می گفتند از زیباترین دختران زمان خود بوده و عارف قزوینی هم براش شعر گفته بود. دلم می خواست این عکس رو میدیدی تا ببینی چقدر این خانم زشت بوده(البته از دید ما در عصر حاضر) این که زیبایی چیست واقعا نمی توان فرمول یا دستورالعمل خاصی صادر کرد اما ظاهراً هر ویژگی ظاهری می تواند یک سیگنال بفرستد مثلاً سبیل  در مردان یا خال در خانم ها که زمانی سیگنال های خوبی می فرستاده برای جنس مخالف یا فربه بودن خانم ها که نشانه سلامتی بوده و اینکه می تونسته بچه های خوب و سالمی بدنیا بیاره و….

  12. یه کاری کردی دوباره رفتم کتاب بارت رو باز کردم تمام حاشیه نویسی ها جمله ها م دیدم………ناراحت
    هیچ دوستانه ای نیست که گرم ام کند من سردم است ، بگذار برگردم پاریس. اضطراب اوج می گیرد ؛ پیشرفتش را حس می کنم!!!

  13. راستی یادم رفت.تداعی پولانسکی برایم با این تصویر پاریس زنده شد.یاد مستاجرش افتادم.یکی از اون کتابها و شاید زودترینشون سه گانه مفصلی از پولانسکی یه.

  14. چند تاست میس جونم .یه 20 جلدی میشه.حتما تقدیمت میکنم.واقعا امیدوارم دیگه امسال پولدار شم.چون دیگه شکل پول و پول شمردن هم یادم رفته.میخواستم بدونم با اون نگاه تیزبینت که به پیکاسو انداختی پولانسکی رو با شارون تیت و تجاوز به دختر 13 ساله و امانوئل سینیه و فیلماش و باقی قضایا چطوری ارزیابی میکنی؟یعنی روانشناسی فردیش با نگاهی به زندگی و فیلماش.

  15. درود میس جان
    کلی نوشتم انگار پرید!
    در مورد موضوع اول علم بهتر است یا عشق یا ثروت شاید پاسخ بهتر این باشد که سوال از اساس ایراد دارد چون این ها  شبیه هم نیستند که بشود آنها را باهم قیاس کرد. فکر می کنم طرح اینجور سوالات در مدارس و یا فرهنگ ما ریشه اش به همان تفکرات تارک دنیایی برسد  که همه اش دم از معنویات می زند اما در عمل آن کار دگر می کند.
    اما در مورد مد: گفتنی زیاد است اما خلاصه مد و ریشه آن از آنجا ناشی می شود که همیشه طبقه بالاتر و مرفه تر می خواهد خود را متفاوت از دیگران نشان دهد و برای همین همیشه به دنبال مدل لباس جدید و ماشین خاص و … می رود. از آنسو طبقه پایین تر می خواهد خود را شبیه طبقات بالا بکند تا یکسان بنظر آیند. پس از مدتی همه دوباره شبیه هم می شوند و دوباره این دور باطل از ابتدا شروع می شود.
    میس جان می تونستم درباره ماه مهر و پیکاسو و.. بنویسم اما بنظرم تا همین جایش هم زیاده روی کردم. این هم بیماری من هست دیگر!
    شادزی

  16. دلک میخواد بدونم نظر واقعی خودت در مورد پستت چیه ؟ تو حاضری عاشق بمونی یا اینکه با پول بری دور دنیا رو یه چرخ بزنی ؟خدا وکیلی.

  17. مثل همیشه خوب و هوشمندانه.بابا ما رو کشتی با این پاریست.بذار کتابم چاپ شه با هم یه سفر میریم.راستی نظرت راجع به پولانسکی چیه؟

  18. بچه که بودم بی برو برگرد و بدون تغییر  جواب این انشای کلیشه ای رو بر عکس بقیه ثروت می نوشتم !
    الانم جوابم تغییر نکرده : ثروت!
    با ثروت هم می تونی عاشق باشی هم ثروتمند!
    واقعا عاشق ها همیشه باختنإ ای کاش می باختن ما که جزغاله شدیم ، برا همین ترجیح دادم تا دستم به دهنم نرسیده دیگه عاشق نشم!هرچند که…
    این چه سوال سختیه!
    هم باید عاشق بود هم ثروتمند
    اصلن من چه می دونم ، گور بابای جفتشون!
    ……………………………….
    ……………………………

    ..
    .

  19. سلام میس شانزه لیزه عزیزگل
    همیشه از خودم می پرسم: چرا باید بین "علم و ثروت" یا به قول تو "عشق و ثروت" یکیش رو انتخاب کنیم!!؟متفکر مگه ما چیمون کمه که به داشتن هردوش با هم فکر نکنیم؟؟قهر
    من یه "عشق عالم و پولدار" یا یه "پولدار عاشق و عالم" رو به همه چی ترجیح می دمقلبپلکخجالت
    البته اگه مجبور لاشم بین اینا انتخاب کنم، قطعا عشق انتخاب اولمهلبخندگل

  20. آخه میدونی چیه میس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این پستت همچین لجم رو در آورد. هم یاد بچگیهام و بچه گیهام افتادم. هم یاد اینکه من هیچ وقت به موضوع عشق از بهتر است یا …. نیفتادم. سلام

  21. جایی خوندم نوشته بود زمان دبستان برای این انشا نوشتم البته که علم چون ثروت رو یک شبه می تونند به سرقت ببرند ولی حالا با وجود اعتمادی که نسبت به بانکهای سوییس پیدا کردم ثروت بهتره چون باهاش می تونم برای بچه ام معلم خصوصی بگیرم تا از درساش یه چیزی حالیش بشه .
    نظر من رو هم که فکر کنمبدونی الان به ثروت بیشتر احتیاج دارم .

  22. این حرفت راجع به پیکاسو منو یاد فیلم مودلیانی انداخت، ژیکاسو همیشه حسرت مودیلانی رو خورد با اینکه خیلی ثروتمندتر از او بود.
    یادمه یه مستندی راجع به پیکاسو میدیدم که تو اون مستند دختر یا نوه (درست یادم نیست)پیکاسو راجع به پیکاسو میگفت اگه اون موقع پیش پیکاسو بودم خودم خفش میکردم!!.
    واوو! پاییز رفیق خوبم نارنجی محبوبم داره میاد، چرا تنها؟ ما که باهاتیم.
    درود بر میس شانزه لیزه.

  23. سلام بر میس…اولا من با کل دنیا خداحافظی که نکردم و خودم جدا از اینجا ندونستم..آدمی هم نیستم که برم و پشت سرمو نگاه نکنم من حتما اگر چند دقیقه هم برم تو اینترنت به جز اینجاها جایی را ندارم..فقط آپ نمیوتونم بکنم همین…اگر نه ما مخلص شما هم هستیم اااااااااااااااااااااسسسسسسسسسسساااااس.اصولا هم یک رویه دارم من مثلا وقتی اس ام اس میزنم از اولین اس م اس میگم خدافظ…همه هم دیوونه میشن از این قضیه..اما بابا شاید موبایلم شارژش تموم شد..رفتم جایی..دزدین…از پیش آماده باشن..من به احتمال زیاد به نت دسترسی ندارم واگر هم باشه زیاد نباید کار داشته باشم…من این ترم فقط باید مثل چی آخه بدرسم تا شاگرد اول شم بدون سختی جابجایی بگیرم…و چون حضورم مثل قبل نیست دیگه آپ نمیکنم ولی سر زدن حتما….

  24. راستی میس عزیز خواستی یه سر به کافه بیا
    تضمین نمی کنم مشتری شی اما قول می دم دفعه اولی یه چیز درست درمون واست بیارم!

  25. ناثهمه لاشساشدل ذخی ذث ئشدشئ سشق ذثظشد

  26. گر بخندم گويند عاشق است
    گر بگريم گويند ديوانه است
    پس بذار هم بخندم هم بگريم

    تا گويند عاشق ديوانه است

  27. حسین مزارعی-کافه هفت

    ……
    و اما این پستت : والله قدیمیا یه مثل دارن که میگه آدمه گشنه که عاشق نمیشه(البته چرت گفتن .من هر چی عاشق دیدم بی پول بوده)..اما از همه گذشته ..آدم عتشق هم یه روزی به یه جایی خواهد رسید که بفهمه ثروت نباشه سر عشق هم گرد گرد..آدم ثروتمند هم به جایی خواهد رسید که می فهمه زندگی و پول بدون عشق و هیجانات بعدیش به درد دبلیو سی خونه عمه والده اش میخوره..(تلافی قبل… قصد خسته کردن چشات بود ایشالله به این مهم دست یازیده باشم)

  28. پیکاسو خیلی هم از هنر دور نیستا .اما خب درمورد اون جایی که گفته بودید انتری رو به مایکل جکسون تبدیل میکنن خیلی خندم گرفت راست میگید من از ثروت چشم نمیپوشم فکر هم میکنم عشق چیزیه که اصلا وجود نداره و هیچ وقت دنیای عضقی رو تجربه نگردم اما با همه ی این ها نوشته ای از شما خوندم چند وقت ژیش که اسمش شاید بود و اعتراف باید کنم خیلی قشنگ بود.چه شکلی میشه آخه عاشق شد گریه

  29. سلام میس شانزه لیزه عزیز
    من خيلي وقته كه مطالبت رو ميخونم و هر دفعه يه حسه عجيبي بهم دست ميده احساس ميكنم غرق ميشم تو دنياي تو تو جزيرت مطلابت بر خلاف خيلي از وبلاگهاي ديگه خوندنيه  و با اينكه طولانيه اما خسته كننده نيس من تقريبا تمام مطالبت رو خوندم و دركت كردم البته به غير از سيگار كشيدنت كه خيلي غير قابل دركه
    نميدوني چقدر خوشحال شدم كه دوباره ميتونم مطالبت رو بخونم…من از طريق وبلاگ ويولت بات آشنا شدم مطالب اونم هر از چندگاهي ميخونم اما تو يه چيز ديگه اي يه حس ديگه اي داري دليلي نداره كه بخوام چاپلوسي كنم من يه رهگذر غريبم كه هر دفعه گذرم به جزيرت ميخوره…بت غبطه ميخورم كه اينقدر خوب ميتوني از كلمه ها استفاده كني كلمه ها براي من مثه گله رم شدن كه هر دفعه ميخوام ازشون استفاده كنم فرار ميكنن اما اين كه نميتونم به خوبي تو بنويسم دليل نميشه كه درك و احساسي كمتر از تو داشته باشم و يا خيلي آدم سطحي اي باشم چون از كلمات سطحي و ساده اي استفاده ميكنم كه به هزار زور اونا رو رام كردم…تنها دلخوشي من رنگهامن…نميدونم چرا اين آخريا رو نوشتم دارم كم كم عقده اي ميشم مثكه…چقدر طولاني شد به تلافي همه كامنتهايي كه

  30. ناثهمه لاشساشدل ذخی ذث ئشدشئ سشق ذثظشد

  31. گر بخندم گويند عاشق است
    گر بگريم گويند ديوانه است
    پس بذار هم بخندم هم بگريم

    تا گويند عاشق ديوانه است

  32. حسین مزارعی-کافه هفت

    ……
    و اما این پستت : والله قدیمیا یه مثل دارن که میگه آدمه گشنه که عاشق نمیشه(البته چرت گفتن .من هر چی عاشق دیدم بی پول بوده)..اما از همه گذشته ..آدم عتشق هم یه روزی به یه جایی خواهد رسید که بفهمه ثروت نباشه سر عشق هم گرد گرد..آدم ثروتمند هم به جایی خواهد رسید که می فهمه زندگی و پول بدون عشق و هیجانات بعدیش به درد دبلیو سی خونه عمه والده اش میخوره..(تلافی قبل… قصد خسته کردن چشات بود ایشالله به این مهم دست یازیده باشم)

  33. حسین مزارعی-کافه هفت

    سلام میس
    1- ساعت2 شب مطلبت رو خوندم ساعت 6:32 دارم واست نظر میذارم(خودت دیکه ببین اوضای پریشان را)
    2-من با شما هیچ کودورتی ندارم تنها کمی زبانم تند است ورک گو..البت اون "اوغ" واقعا خودم متوجه نشدم که اوغه..اما واکنش ها بعدی شما اینقدر واسم جالب بود که ترجیح دادم باشد
    3- با تمام کم لطفی که شما روا داشتید اما من مطالبتان را می خواندم و ترجیحاُ نظری نمی دادم…این را می توانید به حساب الافیم بگذارید
    4-میس من یه رفیق دارم به نام "مهناز"..راسیاتش اوایل که وبلاگت رو می خوندم فکر می کردم که این وبلاگ از برای اوست و ایشان ما را فیلم کرده..اما وقتی  بعد از مدت های مدیدی دیدمش جریان را بهش گفتم او به ارواح نیاکانش سوگند خورد که اصلا وبلاگ ندارد ..اما اگه بدونی چقدر شبیه همید در افکار و نوشتار و اخلاقیات که خودت کفت می بره…3تازه یه عادت مشابه هم هر دو بطور حیرت انگیزی دارید..هر دو وقتی با طرفتون حال نمی کنید تمام سعی تان را در پوف کردن دود سیگارتان در صورت طرف.. خیلی خوبه باهاش آشنا شید یا خیلی با هم حال می کنید یا در پوف کردن دود سیگارتان در رخساره یکدیگر مسابقه ای نفس گیر راه می اندازید(این

  34. پیکاسو خیلی هم از هنر دور نیستا .اما خب درمورد اون جایی که گفته بودید انتری رو به مایکل جکسون تبدیل میکنن خیلی خندم گرفت راست میگید من از ثروت چشم نمیپوشم فکر هم میکنم عشق چیزیه که اصلا وجود نداره و هیچ وقت دنیای عضقی رو تجربه نگردم اما با همه ی این ها نوشته ای از شما خوندم چند وقت ژیش که اسمش شاید بود و اعتراف باید کنم خیلی قشنگ بود.چه شکلی میشه آخه عاشق شد گریه

  35. سلام میس شانزه لیزه عزیز
    من خيلي وقته كه مطالبت رو ميخونم و هر دفعه يه حسه عجيبي بهم دست ميده احساس ميكنم غرق ميشم تو دنياي تو تو جزيرت مطلابت بر خلاف خيلي از وبلاگهاي ديگه خوندنيه  و با اينكه طولانيه اما خسته كننده نيس من تقريبا تمام مطالبت رو خوندم و دركت كردم البته به غير از سيگار كشيدنت كه خيلي غير قابل دركه
    نميدوني چقدر خوشحال شدم كه دوباره ميتونم مطالبت رو بخونم…من از طريق وبلاگ ويولت بات آشنا شدم مطالب اونم هر از چندگاهي ميخونم اما تو يه چيز ديگه اي يه حس ديگه اي داري دليلي نداره كه بخوام چاپلوسي كنم من يه رهگذر غريبم كه هر دفعه گذرم به جزيرت ميخوره…بت غبطه ميخورم كه اينقدر خوب ميتوني از كلمه ها استفاده كني كلمه ها براي من مثه گله رم شدن كه هر دفعه ميخوام ازشون استفاده كنم فرار ميكنن اما اين كه نميتونم به خوبي تو بنويسم دليل نميشه كه درك و احساسي كمتر از تو داشته باشم و يا خيلي آدم سطحي اي باشم چون از كلمات سطحي و ساده اي استفاده ميكنم كه به هزار زور اونا رو رام كردم…تنها دلخوشي من رنگهامن…نميدونم چرا اين آخريا رو نوشتم دارم كم كم عقده اي ميشم مثكه…چقدر طولاني شد به تلافي همه كامنتهايي كه