دَلَمه های متحیر

  • سرهَنگ ( پ . م ) موظف به سلاخى بود ، توى دالانِ سوت و كور و نمور ، سرهنگِ ماهر در بُرشِ گوشت و پوست و عضوِ( مگو ) چنان سماجتى داشت در هئيت بشرى ، مثلِ مگسى سمج و چموش … دستِ آلوده اش به خون و رگ و پى ِ آدمِ ها …حال مى كرد با  شتک ِ خون ، با لخته هاى  مُرده ی بی جان و خون ، با دلمه های متحیر  … سرهنگِ سلاخ ، استراحتش وقتى بود كه روى صندلى هميشگيش ، خيس عرق ، مى نشست و به گوشتِ زنده ى پر حرارتِ توى دستش نگاه مى كرد كه آن گوشت ، عضوِ(مگو ) بود به نعوظ استوار شده … سرهنگ عقيم هر زمستان همه ى عضو هاى مگو را به بهانه ى  چیدنِ درجه و مدال توى گلدان مى كاشت . قورباغه ى بى قرارِ بهارى كه فرار كرده بود  از بهار  ، تمامِ گلدان ها را ليس مى زد و عضو هاى (مگو )  ى مرتفع ، هر سال ، موجبِ ترفيع درجه ى سرهنگ مى شدند … و مردمانى كه شكنجه شدند ، امروز از اين ليچ افتادگى جسمى ، به بیرون ِ زندان نرفتند ، به آفتاب رو ندادند و  تى كِش و مجيز گوى عالى جنابِ ( پ.م) شدند.
  • سانازسیداصفهانی/ تصویر: از طراحی های مهرداد ختایی

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .