باران + مضحکه ی بهار 89

چتر ها رو باز کنید خیس نشید . هوا بد جور بارونش گرفته . خب حالا که بچه های خوبی شدید . این آهنگ رو که با کلی دهن سرویسی پیدا کردم رو گوش کنید …نوستالجیکتون جیک جیک نکنه ها . این جا .

نصفه شبه ، دارم یه چیزایی مینویسم . تکیه دادم به دیوار . روی میزم انقدر به هم ریخته است که یه وجب جای آزاد هم نداره . همه جا سه شاخه و شارژر و ضبط و لپ تاپ و کوفت و زهر ماره . دیکشنری ها روی سر هم سوار شدن . فرش اتاقم رو خیلی وقته جمع کردم . پارکت ها ی جینگول و مستونمون رو رنگی کردم . روی دیوارهای اتاقم شعرهای آنا آخماتوا و حرف و حدیث های مارسل پروست و رولان بارت و چخوف و داستایفسکی رو نوشتم . بالای آینه ی میز آرایشم عکس خودم و همه ی کسایی که باهاشون کار کردم  رو روی چوب زدم . باقی جاها تابلوی نقاشیمه و کتابخونه ای که سر به سقف میزنه . همه جا گل خشکه . بعضی هاشون رو 8 ساله نگه داشتم . ساعت حدود دو و نیم – سه نصفه شبه . صندلی لهستانیم رو با پام میکشم طرف خودم تا شال گردنم رو از رو ش بردارم و دور گردنم بپیچمش . توی کیفم دنبال سیگار میگردم . یه هو رعد و برق میزنه و تگرگی میاد که یاد زمستون و برف نیومده اش میوفتی . تمام عضله هام و مفصل هام برای تمرین درد گرفته . کاغذ کاهی هام رو میذارم کنار …بعد دنبال دمپایی میگردم . نیستش . چه صدای بارونی . با دمپایی روی کاغذ کاهی هام پا میذارم . .پنچره رو باز میکنم . ساعت سه است . موبایلم رو با خودم میبرم توی بالکن . اول سیگارم رو روشن میکنم و بعد اس ام اس میزنم .

 

****

اول گوش بسپاریم به این جا .

حمیده خیرآبادی عزیز همیشه دوستت داشتم ، در سینمای قبل از ۵٧ چه در سینمای بعد از ۵٧بهار بدی را پشت سر میگذرانیم . رفتنت خیلی برای همه ناگهانی بود در صورتی که بنا بود بعد از ۶ سال دوباره جلوی دوربین بروی !روحت شاد . لبخندهایت …چهره ی مهربانت و صدای دوست داشتنی ات جاودان . برای خواندن مطالب اندکی از درگذشت این هنرمند دوست داشتنی به این جا

و برای دین عکس های مراسم ایشان (البته با واکنش دختر ایشان ثریا قاسمی این جا را ببینید . )

 

درباره ساناز سید اصفهانی

متولد 14 . 9 . 1360 در تهران ، از سن پنج سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی شد و بعد به مدرسه ی هنر و ادبیات ِ صدا و سیما رفت . ساز تخصصی او پیانو بود که به صلاحدید خانواده از ادامه ی تحصیل در این رشته به صورت تخصصی منصرف شد و وارد رشته ی ریاضی فیزیک شد و پیانو را در کنار درس با اساتید مجرب به صورت خصوصی فرا گرفت . او دارای مدرک انیمیشن کامپیوتری از مجتمع فنی تهران میباشد و همزمان با تحصیل و کار در این رشته وارد دانشگاه سوره ی تهران شد و در رشته ی تئاتر ، گرایش ادبیات دراماتیک تحصیل کرد . همزمان با ورود به دانشگاه شروع به همکاری با مطبوعات شد . او با روزنامه هایی چون همشهری ، همشهری مناطق ، اعتماد ، اعتماد ملی ، شرق ، تهران امروز ، فرهیختگان و ماهنامه ی ادبی گلستانه ، مجله ی نقش آفرینان ، ماهنامه ی رودکی و سینما- چشم ( روح سرگردان موزه سینما )، ماهنامه ی سیاسی فرهنگی دنیای قلم . . . همکاری کرده است .

21 نظرات

  1. سلام
    بیا بخونم . دوست دارم نظرتو بدونم….

  2. روحش شاد…دلمان گرفته از رفتنش…

    سلااااااااااااااااام بر تک میس شانزه لیزه ی جزیره کهکشان…
    دیگر نمیپرسم ایام به کام است…جون دلمان میگیرد از نبودنش….

    دیگر به بالکن میروید به به به به..چه حالی دهد…سیگار و بالکن و اس ااااااااااااااااااااااااااااااااااای جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان…
    نبودنمان را با یک قطعه عذرخواهی میکنیم…

    باد که بوزد

    همه چیز را با خود خواهد برد…

    برگ های دفترم را،

    روسری ام را،

    می خواهم آن چه می نویسم بماند …

    (بانو باد)

    همچین حال میکنم لحنم را عوض کنم بعد مدتی نبودن….
    برقرار و پاینده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نه هر جور دوس دارید باشید…..بدرووود….

  3. جاشون همیشه  خالیه. سلام

  4. واکنش دخترش بی نظیره ! سبز خواهم شد می دانم…می دانم…

  5. سلام
    اول اهنگ زیبایی که قرار دادی دانلود کردم و مطلبت و خوندم و در حال و هوای متنت بودم  که به عکس خانم حمیده خیر ابادی رسیدم کاملا حالم گرفته شد  و از حال و هوای بالا خارج و کلی ناراحت . یه چند تا مسئله پیش اومد برام چرا اطلاع رسانی کم بود و به شخصه من بعد از خاکسپاری متوجه شدم و فکر کنم قطعه هنر مندانم نیست چرا ؟ وای که چقدر سوال پرسیدم  گفتم شاید میس عزیز بدونه. من به شخصه دوست داشتم در مراسم خاکسپاریش باشم حیفه که اینقدر مراسم این عزیزان خلوت  باشه .

  6. آهنگ دوم چه تلخ بود . "البته با واكنش دختر ايشان"  را به شخصه خيلي دوست داشتم . چون كسي كه ميره واقعا نياز به اندوه نداره  . من به اين شديدا معتقدم . واسه خودم وصيت كردم برام يه موسيقي مِلايم پخش كنن و كسي گريه نكنه . كلي هم با ياسمن در موردش صحبت كردم از الان . عزراييله ديگه ! جَو گرفته رفته تو كار مضاعف

  7. آخ آخ آخ! بگم نوستالجیکم چی کار کرد؟! نه نمی گم!

    بگم این بارونای این روزا با من چیکار کرد؟! نه. نمی گم!

    این پستت خیلی بهم چسبید!خیلی خیلی!!!

  8. سلام میس عزیز آهنگ رو دانلود کردم ولذت بردمگلیه فولدر درست کردم با عنوانه آهنگهای میس شانزلیزه وآهنگ های ی که می ذارید توی وبتون اونجا نگه دارم آهنگهای قبلی رو گوش دادم خیلی قشنگن ولی نتونستم دانلود کنمناراحت
    امروز توی اخبار شنیدم خانومه خیر آبادی فوت شدن وامروز هم دفن شدن خیلی بی سرو صدا تازه نگفت توی قطعه هنرمندان ،غمگین شدم.
    اینجا هم بارون می یاد با رعد وبرق بهاریگل

  9. اتاقت شبیه اتاق منه البته من صندلی لهستانی ندارم و روی دیوارها هم نمی نویسم یعنی از وقتی دیوارهای اتاقمو قرمز کردم…اما خیلی قشنگ توصیف کردی اون فضا رو….

  10. میس عزیز پیشتر ها گفته بودم که باران با چتر میانه ای ندارد.
    باید بگم که من دارم قربانی این تیکه پراکنده های موسیقی زیبای تو میشم.نوستالجیکم جرق جرق میکنه:دی
    تو انگار عادت داری همیشه انقدر زیبا همه چیز رو تصویر کنی و بنده را مسخ.(یه گل خشک دیگه)

  11. حیف شد …
    میشد توی کار جدید منم باشم و سال دیگه عکس منم روی دیوار اطاقت بود…
    ایشالا کارای بعدی…
    فعلا درس مهمتره…
    موفق باشی..

  12. نمیخوام اغراق کنم ولی سلیقت توی انتخاب اهنگ فوق العاده است
    فرقی نداره از کی و چه سبکی میذاری
    ولی انگار درست ترین انتخاب برای روح منه
    ممنونم

  13. سلام میس جان
    تند تند می نویسی و منم حسابی گرفتارم و سرعت خوندن از سرعت نوشتن تو کمتره….
    این پستت رو که خوندم یاد حال و هوای روزایی افتادم که هنوز ازدواج نکرده بودم و این شب زنده داریا جز جدانشدنی زندگیم بود…
    یادش خوش

  14. ممنون از آهنگ خيلي خوبت مثل همه خوبي هاي ديگه ميس شانزه ليزه
    ديروز كه از اون لحظات ناب بارون و افتاب با هم بود ، دلم يه دشت  سبز  مي خواست كه تا تهش بدوم.

  15. سلام ميس بزرگوار، Thonet شماره 14 ، هموني كه به اسم صندلي لهستاني مي شناسيم ، دقت كردي از معدود صندلي هاييه كه با پا مي توني بكشي طرف خودت ؟ در ضمن اگر خواستي بدون دهن سرويس شدن موسيقي پيدا كني در خدمتتم . اسم بده جنازه تحويل بگير . ببخشيد موسيقي .

  16. نميدونم چرا اين روزا (يا اين شبا) دل همه گرفته…دل تو هم شايد…

  17. حواسمان به عزرائیل باشد ! کار مضاعف را جدی گرفته انگار …

  18. انگار  عزراییل هم دیواری کوتاه تر از هنرمندا گیرش نیومده….

  19. نمیدونم به  چه  دلایلی اومدم  توی  باغت  ولی  حالا که  اومدم  می بینم اووووه چه  باغ خوش آب و  هواییه .از بچه  های رادیویی هستم و فکر کنم یه سرکی  بکشی یه  چندتا جزیره  اونور تر پیدام  کنی . حداقل یکی رو پیدا کردم که پروست خونده . اسم شب منه این  دیوونه . راستی سلام ،‌ثانیه  نوردم . از بیلی وایلدر نوشتم ،خواستی  بیا  یه سری بهش بزن .

  20. به کدوم بدبختی اس ام اس میزنی؟؟!! ساعت 3 نصفه شب؟!

  21. نمیدونم به  چه  دلایلی اومدم  توی  باغت  ولی  حالا که  اومدم  می بینم اووووه چه  باغ خوش آب و  هواییه .از بچه  های رادیویی هستم و فکر کنم یه سرکی  بکشی یه  چندتا جزیره  اونور تر پیدام  کنی . حداقل یکی رو پیدا کردم که پروست خونده . اسم شب منه این  دیوونه . راستی سلام ،‌ثانیه  نوردم . از بیلی وایلدر نوشتم ،خواستی  بیا  یه سری بهش بزن .